میخاد بره کربلا ب همسرم تماس گرفت گفت گوشی رو بده ب من حلالیت بگیره من پشت فرمون بودم نتونستم حرف بزنم گفتیم بعدا تماس میگیریم
حالا موضوع ازین قراره که چند روز پیش منو خیلی باحرفاش ناراحت کرد البته کار همیششه بچمو مقایسه میکنه میگ فلانی حرف میزنه بچه من تازه داره صحبت میکنه خیلی دلم شکست یا تشکر میکنم جوابمو نمیده یا ازم پذیرایی نمیکنه و...بینیمو عمل کردم بهم گفت کم عقل ن از روی حس مادری چون نتونستم کمک کنم و دخترش حسودی میکنه اینطور کفت
هیچوقت حلالیت نمیخاست اینسری دیگ همسرمم ناراحت شد بش گفته حالا ز زده وبی چرا ب گوشی خودم ز نزده
بهش چی بگم ک دیگ تکرار نکنه واقعا خیلی اذیتممیکنه با حرفا و تیکه هاش؟؟؟