سلام،فکر میکنم عنوان گویای همه چیز هست،من یه مامان هستم که دیگه کلافم از وضعیت خونه،زندگی،غذا پختن،یه فرصت گیرمیارم همه جارو مرتب میکنم و برق میندازم فکر میکنم همه چیز تموم شد و مرتب ولی باز فردا ظرف،جارو،غذا،لباس،روز از نو روزی از نو
و یه بچه که جیغ میکشه و باید بغلم باشه و نمیزاره به کارام برسم
خودمم که هیچ
روز میشه که موهامم شونه نمیزنم
مامانا شما چطوری به خودتون و علاقه مندی هاتون و خونه و زندگی و بچتون میرسید؟
دلم ارامش و شادی و نظم میخاد،جدیدا هم خانم شیر نمیخوره باید با دست شیرمو بدوشم بریزم توی شیشه با بدبختی بهش بدم،هم زحمتِ شیرخودمو میدم و استخونام اب میشن دارم و نمیتونم لبنیات بخورم،هم زحمت شیردوختن،هم زحمت مامانای شیرخشکی که دائم باید شیشه ضدعفونی کنم،لطفا کمک