2777
2789
عنوان

دلم رو خنک کردم حد مادرشوهرم رو نشونش دادم

| مشاهده متن کامل بحث + 2732 بازدید | 111 پست
پیامبر ما راستگو هستش و این حدیث رو توی نهج الفصاحه خوندم و به عینه دیدم کسائی که پول خونه رو هدر دا ...

واقعا متاسفم  

اگه خدا انقدر بده که واسه هدر دادن پول ملک میزاره پس به درد نمی خوره که 

هر حدیثی رو باور نکنید احادیث جعلی زیادن . یکمم تفکر نقاد داشته باشین خوبه 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

اگه یکی رو دوست ندارین یا نفرینش میکنین بگین خدا زندگی کنار مادرشوهر و مادرشوهرم تنبل و پرتوقع و بی ...

اخی عزیزم.مادرشوهر بد خدا نصیب نکنه .ما اطرافمون داریم اینقدر از عروسه کار کشید که توی عقد در رفت

مادر شوهر منم اینجوری همسر منم یه روز در میون میره یه ساعت اینا فگقبلا منم میرفتم ولی الان میخوام کم ...

منم همین حسو داشتم سعی کن یه کاری برا اون یه ساعت واس خودت داشته باشی مثلا به پوستت برس 

هر چه از دوست رسد نیکوست...
خوب کردی منم ۱۲ سال محبت و کلفتی و احترام و دختری کردم براشون...سر مریضی شوهرم شناختمشون... الان م ...

چکار کردن؟؟


منم سز مریضی شوهرم و خودم به هیچ دردیم نخوردن

❤️برای آرامش و موفقیت خودم و اعضای خانوادم دعام کنید از شر فتنه هم دور بمونیم❤️  💙💠🔷عضو گروه آبی🔷💠💙  🧡  شروع کالری شماری ۵ ابان با وزن ۷۶ با گروه نارنجی🧡 ۱۸ ابان ۷۵ کیلو💪هدف نهایی۶۰💪  19 دی وزن 69/۹۰۰ 💪تاریخ 27 دی به هدف اولم 68 رسیدم😍 بعد یک سال حدودا وقفه 16/09/1402 بازم شروع کالری شماری میکنم با وزن۶۹ 😍هدف نهایی 60😍 وزنم تا یلدا 6۸😍
چطور تو بارداری ازت کمک میخواد؟ مگه کوره؟ نمیدونم مادرشوهرا چرا اینجورین ..بخدا مادرشوهرم جوونه ماشا ...

خوش بحالت، مادرشوهر من شربت آلبالو خودشو آورده بود میگفت واسه من شربت درست کن گفتم من بلد نیستم گفت چطور زنی هستی ک شربت بلد نیستی گفتم بلد نبودن عیب نیست آدم فوقش یاد میگیره ولی تنبل بودن و از دختر مردم توقع داشتن یه عیب بزرگیه من باردارم تو باید درست کنی به منم بدی من چطور اونهمه آلبالو رو با آبش جابه جا کنم

واقعا متاسفم   اگه خدا انقدر بده که واسه هدر دادن پول ملک میزاره پس به درد نمی خوره که  ...

این نشون دهنده ی اهمیت این مسئله هستش که سرپناه و خونه چقدر مهم هستش و یه حالت بازدارندگی داره برای فروش خونه که جز نفقه ی زن هم حساب میشه و در واقع قانون حمایت خونواده هستش!

به عنوان یه خانوم متاهل در شان خودم نمیبینم که جواب هیچ مردی رو در این سایت بدم👊 خدای خوبم به ما رحم کن و امام مظلوم و غریبمون رو بهمون برگردون و مارو نجات بده🤲

اگه یکی رو دوست ندارین یا نفرینش میکنین بگین خدا زندگی کنار مادرشوهر و مادرشوهرم تنبل و پرتوقع و بی ...

عزیزم پس منو چی میگی مادرسوهر تنبل و تن پروروم هفته ها میومد می موند خونمون یه استکانشم بلند نمی کرد ۸ ماهه باردار بودم ۳ هفته تمام خونم موند ( شهرستانن) شبا از شدت بدن درد با گریه خوابم می برد بعدشم موقع زایمانم ۲ ماه تمام اومد خونه من موند یه ایتکانم نمیشست منه زائو ۲ ماه مهمانداری کردم شبا تا صبح با بچه بیدار بودم صبا تا شب مهمانداری میکردم 

خدا لعنتشون کنه 

عزیزم پس منو چی میگی مادرسوهر تنبل و تن پروروم هفته ها میومد می موند خونمون یه استکانشم بلند نمی کرد ...

من بعضی وقتا که میرم خونه مادر شوهرم حوصلمون نمیشه با هم غذا درست کنیم از بیرون میخریم چون یا با هم درست میکنیم یا دو تامون تنبلیمون میگیره 😂😂😂😂

من می فتم خونشون هیچ کسی دست به سیاه سفید نمی‌زد غذا درس من سفره بنداز جمع کن دختره هم لم میداد رو م ...


موقعی که مادرشوهر خدابیامرزه زنده بود من هروقت می فتم باجون و دل کاراشو میکردم...خدامیدونه چقدر احترامم روداشت بااینکه غریبه بودم توخانوادشون ...اما دخترش دست ب سیاه و سفید نمیزد یعنی باید بهش میتوپید تابلند بشه اونم باکلی غرغر خداشاهدجرات نداشتن بهم چیزی بگن اما ازوقتی فوت کرده الان ۴ساله ،شدن شمر شدن بلای جونم 

الان سالی دوبار میرم بخاطر پدرشوهرم 

یماه پیش رفتم عروسی برادرشوهرم بود همه جمع بودن ظرفای ناهار موند عصرش  همون خواهرشوهر ک باید با تشر بلند میشد جلوی خواهربزرگترش که خیلی هم احترامم رونگه میداره  میگه خوب نیست فلانی نشیته اینهمه ظرف تلنبار هست فکر میکرد من نمیشنوم

یا بعد عروسی روش روکرده طرف من برو با فلانی (جاریم) کمک کن این چتدروز خونش کثیف شده تمیز کن

حالا من ازشهر دیگه یبار عید نوروز رفتم دوشب موندم یبارم براعروسی رفتم


هیچکی بهش چیزی نگفت انگار از طرف همه حرف میزنه


میخاد با دوستش ساخت و ساز کنه

حس خوبی رو این شراکت ندارم...دوستش چی میذاره وسط

عزیز دل من.نورچشمام.قوت قلبم.جمعه ساعت سه وچهل دقیقه بیست ویک شهریور به مقصد آسمون ها پرواز کرد.ودستهای دخترش خالی شد...روضه رقیه شده همدم تنهایی هام..بابا به دیدار دخترت نمیای دیگه؟ما قرارمون بودهرجا میریم کنار هم باشیم..بارفتنت تموم رنگ های دنیا را بردی ودخترت را داخل یه تنهایی بی انتها رها کردی

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز