۴۰ سالشه تا حرفشون میسه زنگ میزنه ب بابام ک‌دخترت اینجور اونجور حالا همشم خودش مقصر. یا سرکار یا خونه باباش مرتیکه ۴۰ساله.نمیزاره آبجیم رانندگی‌کنه.میزیم خونش بدش نمیاد ولی برخوردش ی جوره آدم پسیمون میشه ولی برای ننه بابا خودش خوبه...خلاصه زیاده خواهر.حالم ازش بهم‌میخوره .بیاد خونمون فقط سلام میدم همیییین
ادمی ک خودش ظلم و میپذیره یعنی خودشو مستحقش میبینه ما چیکاره ایم ک بگیم حقش نیس
دو بار دادو بیداد کنن سر داماد ک حق نداری دعواتونو بیارید خونه ما دختر ما خانواده داره بی کس و کار نیس تهدیدش کنن اونم میترسه دیگ این کارو نمیکنه
خواهر اسیو بی کس کار فرض کرده خیالش راحته هر کار دلش میخواد میکنه
حالا چطور برینید..تو‌دخالت نکن.اومد خونه مادرت ب زنش حرف زد مادرت بگن بگه هوی اینجا دهات ننت نیس بی‌احترامی براتون عادی باشه یکبار دیگ ب بچم حرف بزنی جوری خودتو خانوادت می‌شونم جاتون دیگ‌نتونید سر بلند کنید..اگر گفت از پسرتون یاد گرفتم مادرت بگو هردو تون غلط اضافه میکنید چ تو‌چ‌پسرم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
