2777
2789
عنوان

متوجه شدم همسرم‌بیش فعالی داره ودارو مصرف میکنه

| مشاهده متن کامل بحث + 400 بازدید | 27 پست
میدونم منم دوس دارم کمکش کنم اما اگ از اول میکفتن شاید خیلی بهتر پیش میرفت اینکه با دروغ اومدن جلو ...

مرده شور خانواده هارو ببرن ولش کن دیگه یه اشتباهی بود که کرده

کار خوبه خدا درست کنه... تو بساز تو بسازی قشنگتره...♡
خب از کی دارو میخوره؟ ینی داروی تمرکز روش جواب نمیده؟ یا باید بزنی به بی‌خیالی و بسازی یا ام یه فکر ...

فک کنم پنج شیش سالی میشه  میخوره

ن اینکه خیلی حواس پرت باشه اما مثلا بیرون میریم جای شلوغی هس خیلی بقیه رو نگاه میکنه 

من اون موقع نمیدونستم مشکل شاید این باشه همش بهش میگفتم چرا حواست ب من نیس

من سپردم ب خدا ،هرچه خودش میخاهد🙌🏻😇

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

خب اون دروغ بحثش جداست و باید روی اون خیلی فکر کنی که همچین چیزی بزرگ و تاثیر گذاری رو وقتی پنهون کر ...

ای خدا لعنتشون کنه ک یک ساله زندگیمو ب گند کشیدن

واقعا نمیدونم چی باید کنم

چی درسته چی اشتباه 

چیکار کنم بعدا پشیمون نشم

ی مشاور رفتم گفت جدا شو خیلی تصمیم

من سپردم ب خدا ،هرچه خودش میخاهد🙌🏻😇
فک کنم پنج شیش سالی میشه  میخوره ن اینکه خیلی حواس پرت باشه اما مثلا بیرون میریم جای شلوغی هس ...

فکر نمی کنم مساله فقط بیش فعالی باشه. 

شلید هم دیر اقدام به درمان کرده داروها کافی نیستن

یه سری مشکلات رفتاری داره که حتما با مشاوره بهتر میشه ولی زمانبر و هرینه بر هست.‌

کریستین بوبن نویسنده مورد علاقه من تو کتاب دیوانه وار می‌گه هنر اصلی هنر فاصله هاست. زیاد نزدیک به هم می سوزیم. زیاد دور از هم یخ می زنیم. باید جای درست را پیدا کنیم و همان جا بمانیم.برای من عجیبه ما معتقدیم به دوری و دوستی ولی اصرار به ازدواج داریم. بله فرار از تنهایی نیاز به حس امنیت و یک رابطه جنسی مستمر و سالم و در نهایت فرزند آوری هست ولی باید به این جنبه هم فکر کرد که چقدر دوست داشتن واقعی را با عادت کردن به ف*اک دادیم؟ حسابش را کردیم که چقدر استعداد خصوصا زنان به تبع ازدواج از بین رفته؟ حسابش رو کردیم که چقدر آدم مهاجرت تحصیل تو بهترین دانشگاه ها شغل در یک شرکت بین المللی و یا دنبال کردن هنر و کار مورد علاقه رو گذاشتن پای این حضور همیشگی کنار هم ؟ پس اگه زندگی شما از عشق ناب به عادت رسیده اگه ازدواج شما چیزی شبیه به توقف پروژه توسعه فردی بوده اگر برای رشد یک نفر باید جای پایش روی شانهء له شده دیگری باشد اگر فارغ از فشار خانواده و دید جامعه و قانون آدم ثروتمند و قدرتمندی بودید انتخاب شما در این لحظه دیگه همسر شما نیست باید بگم چیزی شبیه به مرگ تدریجی رو تجربه می کنید. برای دوباره عاشق شدن و عاشق موندن تلاش کنید به طول زندگی فکر نکنید مهم نیست چند روز و چند سال کنار هم هستید به عرضش فکر کنید به اینکه از لحظه لحظه ی زندگی کنار هم لذت بردید یا نه برای من خیلی عجیبه آدم ها از خیانت می ترسند اما از عادت نمی ترسند آدم مگر چند بار زندگی می کنه که بیست سی چهل سال رو با کسی بگذرونه که لاجرم باید با اون باشه دوستش نداشته باشه و مثل یک کارمند مثل یک هم‌خانه باهاش ادامه بده.
فک کنم پنج شیش سالی میشه  میخوره ن اینکه خیلی حواس پرت باشه اما مثلا بیرون میریم جای شلوغی هس ...

نگاه کردن که دلیل نمیشه. شوهر منم بیرون خیلی نگاه می‌کنه اوایل انقد بهش گیر میدادم می‌گفت بخدا منظوری ندارم خب نمیتونم چشمامو ببندم که. بعد دیدم مامانشم همینطوریه

اونجا که هوشنگ ابتهاج میگه:خواست تنهایی مارا به رخ ما بکشد ....تنه ای بر در این خانه تنها زد و رفت
مرده شور خانواده هارو ببرن ولش کن دیگه یه اشتباهی بود که کرده

ای خدا لعنتشون کنه

همش میگف مادرش نمیدونم چرا اینطوره

نمیدونم چرا فلان کرد همش تحقیرش میکردن


من سپردم ب خدا ،هرچه خودش میخاهد🙌🏻😇
فکر نمی کنم مساله فقط بیش فعالی باشه.  شلید هم دیر اقدام به درمان کرده داروها کافی نیستن یه س ...

بنظرت چه مشکل دیگ ممکنه باشه من دیگ به همه چی شک دارم؟؟؟

من سپردم ب خدا ،هرچه خودش میخاهد🙌🏻😇
نگاه کردن که دلیل نمیشه. شوهر منم بیرون خیلی نگاه می‌کنه اوایل انقد بهش گیر میدادم می‌گفت بخدا منظور ...

اخه تنها این نیس من ک علایمو خوندم

ی سری چیزا میبینه همه رو بهم ربط بده میگ اهان پس از اینه 


من سپردم ب خدا ،هرچه خودش میخاهد🙌🏻😇
بنظرت چه مشکل دیگ ممکنه باشه من دیگ به همه چی شک دارم؟؟؟

مشکلات رفتاری داره... 

ببین تو بیش فعالی شدید تکانشگری هست پرخاش هست عدم توجه تمرکز هست خیلی ها تو درس و کار موفق نیستن اضطراب دارن نصفه ول می کنن در عین حال خیلی باهوشند. ایده زیاد دارن ولی در عمل نمی تونن کار رو تمام کنن البته بیش فعالی خیلی گسترده هست ولی این مسائلی که میگی خیلی ربطی نداره بیشتر بخاطر مسائل رفتاری هست حالا تو خانواده اینجودی بار اومده ...

کریستین بوبن نویسنده مورد علاقه من تو کتاب دیوانه وار می‌گه هنر اصلی هنر فاصله هاست. زیاد نزدیک به هم می سوزیم. زیاد دور از هم یخ می زنیم. باید جای درست را پیدا کنیم و همان جا بمانیم.برای من عجیبه ما معتقدیم به دوری و دوستی ولی اصرار به ازدواج داریم. بله فرار از تنهایی نیاز به حس امنیت و یک رابطه جنسی مستمر و سالم و در نهایت فرزند آوری هست ولی باید به این جنبه هم فکر کرد که چقدر دوست داشتن واقعی را با عادت کردن به ف*اک دادیم؟ حسابش را کردیم که چقدر استعداد خصوصا زنان به تبع ازدواج از بین رفته؟ حسابش رو کردیم که چقدر آدم مهاجرت تحصیل تو بهترین دانشگاه ها شغل در یک شرکت بین المللی و یا دنبال کردن هنر و کار مورد علاقه رو گذاشتن پای این حضور همیشگی کنار هم ؟ پس اگه زندگی شما از عشق ناب به عادت رسیده اگه ازدواج شما چیزی شبیه به توقف پروژه توسعه فردی بوده اگر برای رشد یک نفر باید جای پایش روی شانهء له شده دیگری باشد اگر فارغ از فشار خانواده و دید جامعه و قانون آدم ثروتمند و قدرتمندی بودید انتخاب شما در این لحظه دیگه همسر شما نیست باید بگم چیزی شبیه به مرگ تدریجی رو تجربه می کنید. برای دوباره عاشق شدن و عاشق موندن تلاش کنید به طول زندگی فکر نکنید مهم نیست چند روز و چند سال کنار هم هستید به عرضش فکر کنید به اینکه از لحظه لحظه ی زندگی کنار هم لذت بردید یا نه برای من خیلی عجیبه آدم ها از خیانت می ترسند اما از عادت نمی ترسند آدم مگر چند بار زندگی می کنه که بیست سی چهل سال رو با کسی بگذرونه که لاجرم باید با اون باشه دوستش نداشته باشه و مثل یک کارمند مثل یک هم‌خانه باهاش ادامه بده.
مشکلات رفتاری داره...  ببین تو بیش فعالی شدید تکانشگری هست پرخاش هست عدم توجه تمرکز هست خیلی ه ...

اخه دارو میخوره شاید ی سری رفتارا با دارو کنترل شدن و نشون داده نمیشه

من سپردم ب خدا ،هرچه خودش میخاهد🙌🏻😇
اخه دارو میخوره شاید ی سری رفتارا با دارو کنترل شدن و نشون داده نمیشه

داروش چیه؟

کریستین بوبن نویسنده مورد علاقه من تو کتاب دیوانه وار می‌گه هنر اصلی هنر فاصله هاست. زیاد نزدیک به هم می سوزیم. زیاد دور از هم یخ می زنیم. باید جای درست را پیدا کنیم و همان جا بمانیم.برای من عجیبه ما معتقدیم به دوری و دوستی ولی اصرار به ازدواج داریم. بله فرار از تنهایی نیاز به حس امنیت و یک رابطه جنسی مستمر و سالم و در نهایت فرزند آوری هست ولی باید به این جنبه هم فکر کرد که چقدر دوست داشتن واقعی را با عادت کردن به ف*اک دادیم؟ حسابش را کردیم که چقدر استعداد خصوصا زنان به تبع ازدواج از بین رفته؟ حسابش رو کردیم که چقدر آدم مهاجرت تحصیل تو بهترین دانشگاه ها شغل در یک شرکت بین المللی و یا دنبال کردن هنر و کار مورد علاقه رو گذاشتن پای این حضور همیشگی کنار هم ؟ پس اگه زندگی شما از عشق ناب به عادت رسیده اگه ازدواج شما چیزی شبیه به توقف پروژه توسعه فردی بوده اگر برای رشد یک نفر باید جای پایش روی شانهء له شده دیگری باشد اگر فارغ از فشار خانواده و دید جامعه و قانون آدم ثروتمند و قدرتمندی بودید انتخاب شما در این لحظه دیگه همسر شما نیست باید بگم چیزی شبیه به مرگ تدریجی رو تجربه می کنید. برای دوباره عاشق شدن و عاشق موندن تلاش کنید به طول زندگی فکر نکنید مهم نیست چند روز و چند سال کنار هم هستید به عرضش فکر کنید به اینکه از لحظه لحظه ی زندگی کنار هم لذت بردید یا نه برای من خیلی عجیبه آدم ها از خیانت می ترسند اما از عادت نمی ترسند آدم مگر چند بار زندگی می کنه که بیست سی چهل سال رو با کسی بگذرونه که لاجرم باید با اون باشه دوستش نداشته باشه و مثل یک کارمند مثل یک هم‌خانه باهاش ادامه بده.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792