چطور باید فراموش کنم
چرا باید من تا مرز تجاوز برم
خدایی که میگید پس کو؟
:):
خدا نیست
دنبال خدا نگرد
هر شبم با شوهرم دعواست
خدا کجاست که ببینه؟
تو چشم شوهرم مثل دشمنشم هیچ مشکلی هم تو زندگیمون نداریم
ولی هرشبمون دعواست
نفسم دیگه درنمیاد
اگه بچه نداشتم خودمو میکشتم راحت میشدم بخدا
اگه تا مرز رفتی و برگشتی یعنی خدایی هست ناچاریم بجنگیم
من فقط هفده سالمه دختری که سه سال پیش پدر مادرشو از دست داد
تاحالا شده تو زندگیت حتی یکساعتم نتونی نفس راحت بکشی؟
کارای خونتو کرده باشی بچت غذا خورده خوابیده
خونه تمیز شام اماده حموم رفتی خوشتیپ کردی یه کتاب میخونی منتظر شوهرتی از سرکار بیاد خونه
میدونی حسرت همچین صحنه ای رو میکشم؟میدونی شبو روز ندارم؟میدونی هیچ کسو ندارم باهاش حرف بزنم
میدونی هیچ کس حرفامو نمیفهمه
منم بیماری دارم یعنی هرروز استرس نگرانی غم
اما چیکار کنم ادامه میدم خواستم خودکشی کنم جرات نکردم گفتم اینجا ک خرابه اونجا چی سخته آدم ۱۲سال بیمار باشه
حالا هم عزیزم نذر بده نذر خانم شریفه خاتون دختر امام حسن مجتبی
دلت که شکست از تنهایی به تنهایی امام حسین بگو خدا بهت کمک کنه♥️
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
37 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
