خانما فقط دردودل میکنم بابا ندارم نمیتونم به مادرم بگم گناه داره غصه میخوره دق میکنه😔من ماه نهم بارداریم بود واخرای بارداریم ولی هنوزبیمارستان وانتخاب نکرده بودم برا ماشینمون شصت گرم طلا فروختم به شوهرم گفتم چندوقته تصادف کردی رانندگی نکردی رفتم آموزشگاه براش مربی گرفتم ترسش بریزه، گفتم تاحالا نرفتم بیمارستان بیا ب من نشون بده کجاست خودم میرم رو تاسوعا عاشورا تعطیل بودگفتم بریم تخت گرفت خوابید، تادوهفته بعدشم بچه مونو میبرد بیرون من و نمیبرد تا لکه بینیم شروع شد دید دارم گریه میکنم تخت خوابید رفت سرکارتا 7غروب ماشین گرفتم رفتم بیمارستان گفتن برو دکترنیس فردا بیاتاصب در دمیکشیدم ولی گفتم درد زایمان نیس هنوزدوهفته وقت دارم چون لک بینی داشتم رفتم بیمارستان ک دهانه رحمم با بود بستری شدم برازایمان، خانما توروخدا فقط بگین چطورمیتونم اینهمه درد و ازدلم بیرون کنم ب امام حسین قسم ده بارباالتماس اومدن خواستگاری تامن قبول کردم به امام حسین قسم دلم ازش سرده چطورمیتونم انتقام بگیرم میدونه ب بچه هام وابسته ام میدونه بمیرمم بچه م خونه کسی نمیزارم ضعفمو میدونه نمیتونم نوزاد سه روزه روبزارم نمیتونم پسرموبزارم وبرم نمیتونم بمونم خرد شدم شکستم چطورخردش کنم بشکنمش چطوردلمو خنک کنم چطوربگه یه بی غیرت بگم نامرد احساس زنی ودارم ک بهش تجاوزکردن وولش کردن وقتی ب بچه ت نگاه میکنم فکرمیکنم این حاصل تجاوز چطوربگم حالم ازت بهم میخوره من بچه نمیخواستم چطوربا زرنگ بازیت داری ب ریش من میخندی همه ی اینا وبهش گفتم وقتی غرورموشکستم وله شدم بهش گفتم بیا دارم بستری میشم بدون تو بستری نمیکنن وقتی زایمان کردم بهش گفتم حس میکنم این بچه حاصل تجاوزه ولی اونی ک طلبکاره خوده بی غیرتشِ
[QUOTE=304925740]عزیزم حق داری کاش یه بزرگتر و عاقل با شوهرت حرف بزنه این روزای زایمان کردی هواتو داشته باشه،،برای ...[/QUOTE نمیخوام دیگه بهشتم باهاش باشم فقط میخوام یکاری کنم یادم بره اگه یروزرفتم دلم نسوزه چقدرمظلوم وبدبخت بوذم این بلاها و دیدم وکاریش نداشتم
ممنون عزیز، بنظرخودمم افسرده ام توخیابون تک وتنها روزقبل زایمانم راه میرفتم گریه میکردم چرابچه یی ک ...
اکثرخانوما متاسفانه این مشکل وداشتیم وتجربه اش کردیم منشاش هم تربیت خانوادگی بد هست که پسرها رو بدون هیچ امادگی وتربیتی درمورد رفتارباخانومها واردجامعه وزندگی متاهلی میکنن واین میشه نتیجه اش حرص نخوراکثرمرداهمینن