این خانم و آقا پریشب تا ساعت ۳,صبح با شوهر من نشستن به مشروب خوردن بعد ساعت ۳دوتا بچه ۷و۱۰ساله اش تو اتاق خوابیده بودم تنها گذاشته رفتن دور دور .منم تو اتاق دیگه با بچه هام بودم.بیدار شدم برا نماز صبح صدای گریه بچه بزرگ شنیدم آروم البته گریه میکرد .اول چیزی نگفتم دیدم یه ربع گذشت این گریه میکرد .رفتم سوال کردم گفتم چیزی میخوای یا جاییت در میکنه .گفت نه خاله مامان بابام چرا نیستن خیلی وقته رفتن نیومدن