داداشم بالای ۲۰ سال سن داره ؛خودش درست و غلط و تشخیص میده بعد الان مدتی هست نماز نمیخونه مامانم هررر روز نصیحتش میکنه والا من خسته شدم چ برسه طفلی داداشم که اونم غرورش له شده بس هر روز هروز بش گفتن ... بعد الان مامان من تبدیل به برج زهر مار شده و بی حوصله اس چون داداشم نماز نمیخونه ...
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
بنظرم خونواده ها نباید اینجوری مستقیم در قالب نصیحت بگن
مثلا به مادرتون بگو معیار های دینی دیکه رو برای داداشتون روشن کنه مثلا یکاری کن داداشت نهج البلاغع دست بگیره بخونه یا یه پیج مذهبی درست درمون تو اینستا رو بولد کنید درموردش صحبت کنید بزاریداینجوری بیوفته تو مسیر بعد خودش کم کم نماز خوندشم اوکی میشه
کاش مامانت صرفا از در گفتن احساسشش به برادرت وارد میشد که نگرانش و برادرت هم باهاش همدلی میکرد
از خانه قدم به دنیای بیرون بگذارید در حالی که زنانگی تان پشت در جامانده است، تا انسانی در جمع حضور یافته باشد و اندیشه و گفتار و رفتار او مورد توجه و احترام قرار بگیرد نه جلوههای زیبای جسم و زنانگیاش.(امام موسی صدر)
مرسی بابت راهنماییت داداشم آدم بی اعتقادی نیست ولی خب مامان من انقدر این سالها نصیحتش کرده که ...
به مادرت بگو با تندی و تکرار مداوم کاری از پیش نمیبره. بگو بهش نزار از مسیر دینی کنده نشه دین و سیاست به هم مربوطن دیگه بگو ولایت پذیری رو تو خونواده گسترش بده نزاره از اهمیتش کم نشه ادمی که مسیر اصلی رو تو زندگی گم نکنه بالاخره یه روز به اصل مسیر برمیکرده الان جوونه تحت تاثیر گاهی خستس گاهی فکری میشن طبیعیه حتما بگو به مادرت تکرار یه مطلب از اهمیت اون کم میکنه