بی توجهی ظاهری همسرم

فقط باشمااینجوریه؟😐

خودت نیازاتو بهش بگو

اول خیلی توجه می‌کرد الان کم توجه میکنه؟

یا از اول اینجوری بود؟

اگر از اول اینجوری بود تو توقع زیادی داری

کاش مردا بفهمن با توجه نکردن ب زنشون شاخ نمیشن از چشم میفتن بعد ی مدت 

زن ی مدت نحمل میکنه ی مدت گلگی و اصرار ب توجه طرف 

بعد ی مدت کلا بیخیالش میشه.و شوهرشم از چشمش میفته 

برا منم اینجوریه منم محل نمیدم

4ماه یه بارم نمیتونی تحمل کنی مقصر توئی تنهایی برو مشاوره

اینکه با خانوادش ک راه دورن محبت کنه شما حسودیت شه این مشکل شماست 

اما باهاش صحبت کن یا صداش کن برای کارای دو نفری 

مثلا بگو امشب بیا ی فیلم جدید گرفتم ببینیم 

یا کارایی دو نفره ای ک دوست دارید (پیاده روی ، آشپزی چیزی) 

نمه نمه خودش استقبال میکنه

به نظرم زندگيتون يكنواخت شده 

عادي شده همه چيز 

يكم تنوع ايجاد كنيد تغيراتو ميفهميد

چه ربطی داره؟ چون یه کار اشتباهو از اول انجام میداد استارتر موظفه بپذیره؟ 

هر چهاااار ماه یکبار هم خانواده ش رو میبینه، بعد اونوقت شما حسادت میکنی!!؟ بعد میگی اون مشکل داره🤔🤔

والا چیزی که من میدونم اینکه زبان عشق شما، اختصاص وقت با کیفیته (از کتاب ۵ زبان عشق)؛ یعنی در روز همسرتون باید زمانی رو فقط و فقط به شما اختصاص بده و در این زمان، نه تلویزیون روشن باشه و نه دستش گوشی باشه و تمام توجهش باید به شما باشه و در این صورته که شما عشقشو احساس نی کنید.

شاید زبان عشق همسرتون چیز دیگه ای باشه؛ مثلا هدیه دادن یا کلمات محبت آمیز یا تماس بدنی و ... . در واقع وقتی ایشون از زبان دیگه ای از عشق استفاده می کنه، فکر میکنه شنا متوجه ابراز عشقش هستین در حالی که هر شخصی تا زمانی که به زبان عشقشق، باهاش رفتار نشه، نمی تونه مزه ی عشق رو بفهمه 

حتما اوایل زندگیتونه، اگه اولشه درست میشه آدم باازدواج که نباید اینقدر وابسته باشه خوب در حالت عادی وقتی مریضی چیزی نیست خوب بنده خدا داره به کارهای روزمره میرسه مگه باید یسره حواسش به زن یاشوهرش باشه منم تقریبا همینطوری بودم ولی کاش یکی راهنماییم می‌کرد چون من بیشتر اذیتش کردم بخاط همین وابستگی  الان که فکرمیکنم چقدر بچه گانه بود رفتارام طفلک انکار مامانم بود منم بچه دوسالش ولی حساس نباش خودتو سرگرم کن یابرو دنبال یه حرفه ای چیزی 

وقتی از اول اینجوری بوده یعنی استارتر قبول کرده این فرو و با همه ی شرایط موجود پس وقتی اون موقع قبول کرده نمیتونه یه دفعه بگه نه نمی‌پذیرم 

مثل سر کار رفتن ما خانوم هاست که اول میریم شوهر میگه می‌پذیرم بری سرکار بعد وسط زندگی بگه من راضی نیستم تو بری سرکار وقتی از اول چیزی رو قبول کردی دیگه باید باهاش کنار بیای چه زن چه مرد

حالا کی گفته قبول کرده؟ یه مشکل حل نشده سالها براش مونده. دیدین که گفت مشاورم نمیاد