۳۶۵ روز گذشت ...
روزایی که با قهمه زدنُ خندیدن های فیک و واقعی گذشت
شبایی که بعد از کلی تلاش کردن به دنیای خواب می رفتم تا بلکه همه چیز را از ذهنم پاک کنمُ به دنیای بی خیالی برم ...
روزایی که آدمایی اومدنُ شکستنُ و رفتن و آدمایی که جاشونو برام پر کردن ...
یه سال گذشت و بزرگتر شدم ، اما نمیدونم دلمم بزرگ شده یا نه ، نمیدونم عقل دلم کامل شده تا بفهمه به هرکسی اعتماد نکنه ...
تونستم اونقدر قوی باشم که بروز ندم ناراحت شدم...
یه سال دیگه بزرگتر شدم
اونم خیلی سریع
میدونید روز قشنگیه
روزیه که میفهمی
این یه سال کیا پشتت موندنُ کیا رفتن .
میفهمی چقدر آدما هستن که
مهمی براشونُ
مهمن برات
خلاصه بگم ...
تولدم مبارک 🙂❤️