بعد ب بابام گفتم شما ک میدونستین ما نذری داریم ، ببین ادمی ک از ۴ صبح داره نماز میخونه برگشت بهم گف امام حسین لنگ نذر شما نبود ، ندادین هم میشد چرا دادین از خودتون مسخره بازی در اوردین دیگه من شوکه شده بودم رسیدم خونه باغ رفتم ت اتاق خودم ک دیدم مادرم برگشته گفته ک چرا نزدی ت دهتش چرا دیر اومده در حالی ک خودش گف دیر بیایی مشکلی نبس بعد برگشت بهم گف از بس رفته اونجا پدرشوهرش اینا عینه توپ اینو پاس کاری میکنن🙂
مورد بعدی
من تست هایمن ندادم اینم گیر داده بود ک بده خودشم ی ماه بعده عقد ت روم برگشت گف شاید ت نداری من چرا ب پات بسوزم درحالی ک مادرشوهرم گفته بود من ب دخترتون اعتماد دارم من تست نمیگیرم لطفا هم بحثشو نکنین🙂
شاغل بودن خیلی خوبه
من شاغل نیستم اما ی مدت رفتم سرویس مدارس شدم با وجود بچه ی کوچک ولی کلا حالم خیلی خوب شد. الان باز حاملم تو خونه افتادم اینقدر روحیم داغووووونه ک نگم برات
شیرینی پزی بیرون یاد گرفتین؟
من نمیخوام باز بشه ولی تا حد ممکنم سعی میکنم نشه اما اخلاق اینارو چیکار کنم ، ب پدرشوهرم گفته خونه ۶۵ متری چیه ک ب دخترم دادین من جهازمو کجاش بچینم ی خونه بالای ۱۰۰ متری میخوام ک جهاز بچینم ، میخرین بخرین نمیخرین رهن کنین ب من چه خونه تهیه کنین
گفته حداقل تا عروسی ی دست النگوعه کلفت ، ی تمام سرویس میخوام هنوز حداقل 🙂
پدرشوهرم اینا هم ضامن یکی شده جلو حقوقش بسته شده طرف نداده ماشینشون بالای ۵۰تومن خرج گذاشته دم دستشون من شرایطو میبینم من دلم نمیخواد ی مرد سرشو بزاره رو شونش گدایی پول کنه و غرورش خورد بشه ولی مادرم ...
