وضع مالیتون چطوره؟در رفاه هستی،شغل همسرت چیه؟چند ساعت کار میکنه؟
ای بمیرم واست
من عقدم ، شب عاشورا همسرم نذر کرده بود ب دسته بده منم خواستم کنارش باشه ساعت ۱۰ و نیم مردم کم کم جمع شدن و ۱۱ سینه زنی میکردن،ما هم نذرمون رو دادیم گفتیم بشینیم نگا کنیم عزاداری کنیم این عفریته هم گفته بود اگه دیر اومدی اشکالی نداره، گریه کرده بودم همسرم گف ک
اولا که شاغلم روزای تعطیلم هم یروز کلا به نظافت خونه میره یروز که شوهرم سرکار نباشه میریم بیرون جایی که ندیدیم میگردیم ورزش تو خونه انجام میدم شیرینی پزی و کیک پزی انجام میدم
با شوهرم تایم بیکاری فیلم میبینیم یا مطالب تاریخی میخونیم
در کل سعی میکنم بیکار نشم تو فکر برم
مرخصیامم میریم روستا اونجا باغچه کوچولو داریم واسه خودم میوه میچینم و وقت میگذرونم
پاشو بیا بریم ی دودی بزنیم حال و هوات عوض شه گفتم باشه ، رفتیم نشستیم ت پارک نزدیک دسته، بعد بهم با حالت مظلومانه گف میشه ب مامانت بزنگی بگی مامان دسته ۱ شب تموم میشه اگه میشه خونه همسرم بمونم، خسته اس واقعا هم خسته بود، ترسیده بودم ت راه خوابش نبره، تصادف کنه زبونم لال،گفتم با ش زنگ زدم با ی حالت طلبکارانه گف مگه دست منههه هاننن ،دستت من نیس. درحالی ک بابام میخواد بخوابه میگه زن اجازه دارم بخوابم؟؟، بعدش برگشت گف ببین بابات میگه اگه موند اونجا دیگه نیاد خونه من درحالی ک همسرم گفته بود ۵ و نیم صبح میزارم دم باغتون ، اخه ت باغیم راه باغم ی ساعته ب خاطر همین همسرم گف بمون ی ساعت رفت ی ساعت برگشت
اسی خواهرداری؟
عزیزم برنامه ریزی دقیق دارم تو دفترچه هدف هام و برنامه هامو مینویسم حتی خرید حتی قرص و ویتامین ها همه چی
بعد توی طول روزهایی که سرکار نیستم بهشون میرسم
روزی که شوهرم نیست خونه رو نظافت میکنم روزایی که هست فقط در حد اشپزی و تمیزکاری سطحی
خوابم رو کم کردم صبحا۶بیدارم
خلاصه رفتیم اونارو بلند کردیم اومدیم خونه همسرم اینا، بعد ب همسرم گفتم ت برو بخواب ، منو بابا اینا میرسونن میگف ن ب زور راضیش کردم تا قبول کنه بعد اومد منو همراهی کرد و رف خوابید ، من با خانواده همسرم برگشتم باغ، رسیدم دم در باغمون بعده بدرقه پدرشوهرم اینام بابام توپید چراا دیر اومدی گفتم ۱۲ من حرکت کردم تا ۱ برسم خودشم همسرم زنگ زده بود ب خانوادم گفته بود ت راهه داره میاد ممکنه یکم دیر برسن نگران نشین ، ت راهم پدرشوهرم زنگ زد ب بابام تا بیاد از دم در منو همراهی کنه ک اینا از عمد برنداشتن🙂 اسی ب معنای واقعی اب شدم
