من دیشب رفتم خونه مادرشوهرم با شوهرم شبم موندم (عقدم) بعد صب ساعت ۸ شوهرم رفته دنبال کاراش تا ساعت ۱۲و نیم ظهر
مادر و پدرشم ساعت ۱۱ و نیم بود رفتن بیرون مادرش ب من گفت خاستی بری خونتون درو قفل کن (ی غذا نپخت یا نگفت بمون ظهر اینجا)
بعد شوهرم ساعت ۱۲و نیم اومد بهش گفتم منو ببر خونمون گفت نه خستم ، خابم میاد و هوا گرمه من گفتم باشه
بعد خواهرشو و شوهرش اومدن اونجا شوهرخواهرش بهش گفت خواهرتو برسون میخاد بره سرکار (اینجا مادرشوهرم اومده بود ب شوهرخواهرشوهرم و من گف قورمه سبزی از دیشب داریم گرم میکنم بخورین) شوهرمم بلند شد خواهرشو ببره منم بهم برخورد گفتم منم میخام برم خونه شوهرم گفت نه بمون و فلان من رفتم نشستم تو ماشین
تو راه بهم میگه چ غلطی میخوای بری خونتون بکنی من جوابشو ندارم کیفمو گرفت پرت کرد
الان من حق دارم ناراحت باشم؟