اره نزدیکه تازه نزدیکه اینطوریه قبلا دور بودن یه یه سالی خونه ما موندن همسرم میگه به احترام اون یه سال نباید به من تهمت بزنن وقتی کاری نکردم بی احترامی هم بهشون نکردم حرمتم نگه دارن والا چندباری همسرم دیگه انقدر اذیت شده میگه خونمون بدیم مستاجر بریم یه جا مستاجری
یه کار پیدا کن برو سر کار هم بیرون خونه ای کمتر مادرت میاد بعدم بهونه خستگی میاری کمتر میری ، و کمک خرج هم هستی
اگر کار نشد برو کلاس خیاطی هم وقتت پر کن هم خونه نیستی و بعدم تو کارگاه خیاطی کار بگیر یا تو خونه کار بگیر بالاخره مامانت میبینه سرگرمی کمتر حرف میزنی کمتر حر ف میشنوه
میرم کارگاه خیاطی میارم خونه میزنم خود مادرمم کلی خیاطی داره نمیزنه میاد خونه ما بعد که کارا میمونه رو دستش میگه بیا کمکم منم خودم جدا کار میارم با مادرم اینام میزنم اصلا رفتارشون خیلی بد شده انگار میخوان زندگیم بهم بزنن
ارتباطتتو ورفتار امدت تلفنت باهاشون کم کن دوماه یبار 3ماه یبار سالی یبار
اصلا باهاشون درگیر نشو فقط کم محلی وکم کردن ارتباط
ببین خیلی جدی مرزگذاری کن.
بگو لطفا اجازه بدید زندگیمو خودم مدیریت کنم. احساس میکنم دارید زندگی من و همسرم را کنترل میکنید. هرچی گفتن جواب نده. هرچی پرسیدن جواب سربالا بده. توضیح اضافه اصلا نده
منم اوایل چون میدونستم مامانم کنترل گره خیلی موضوعات بهش نمیگفتم وگرنه مول سریال دفعه بعدی میپرسبد چی شد چی کار کردی و...
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
20 ثانیه پیش
21 ثانیه پیش
23 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
