اولش ک اینو اگه باور ندارید باور کنید ک لفظ بعضی از ادما واقعااا سنگینه
قبل اینکه پامو از در بزارم بیرون مامانم برگشت بهم گفت حواستو جمع کنی هرکی هرکاری کرد تو حواستو بزار ب پول واریز کردن خودت ی وقت بخاطر ی چیز دیگ گند نزنی(انگار دارم اپلو هوا میکنم فازشو هیچ وقت نفهمیدم سرکوچکترین وساده ترین مسائل ب ادم فوبیا میده)مامانم همیشه لفظش سنگینه
بعد رفتم عابر بانک پول بریزم نگو این خانوم بهم دروغ گفته تو کارتم فلان قدر هست خواسته منو بپیچونه اون کارتشو نداده از دستش حسابی عصبی شدم دوباره اومدم نوبت وایستادم ی اقا با زن وبچش با پزرو بازی خواست حق منو بگیره منم اینجا از سر عصبانیت ی حرفی زدم ک درشانم نبود اعصابم از دست خودم خرد شد گفتم مگه من ابنجا گوجه وایستادم سرتو انداختی پایین
اونم انقدر بی ادب بود چاک دهنشو وا کرد نه تنها خودش زنش و بچه هاش چرت وپرت گفتن
هرچند که منم هیچ وقت کم نیارم جواب دادم