خیلی خسته ام کسی رو ندارم حرف بزنم دلم داره میترکه
بگو چی کاری؟
شکست عشقی خوردی
دعوا
...
بگو می‌شنوم
چیکارکنم من دیگه نمیکشم کلا روحم مرده انگار همه فکر میکنن خوشبختم اما پشت زندگیم جور دیگه ایه
امروز خونه ی مامانم بودم عصر زنگ زدم که میای دنبالمون گفت اره بشینین میام منتظرموندم نیومد زنگ زدم گفت نمیام چرا تا الان نشستی خودت باید زودتر میرفتی گفتم عیب نداره الان میام خودم اومدم بهانه گرفت که چرا خودت نیومدی زودتر و....
چرا نمیتونم با کسی حرف بزنم دلم میخواد بگم این ۱۰سال چیا کشیدم وخندیدم
چراکسی روندارم حرف بزنم خسته ام دلم میخواد حرف بزنم اونقدربگم تاخوابم بگیره
کسی نیست
بارچندمشه؟
نزارحس کنه بی کسی وقه نظرم فهمیده هرکارکنه به کسی نمیگی هیچ ترسی نداره به نظرم بایدبه پدرت یابرادرت بگی یه گوشمالی حسابی بدن بهش بایدبتروننش انقدرخودتوضعیغ نشون نده که زدت ازخودت دفاعی نکنیوبه کسیم نگی جیغ ودادکن بگومیرم ازت شکایت میکنم مخصوصاجیغ بکش ازآبروت نترس آچالبته آبروتونمیره ابرواون میره سعی کن بترسونش حالایاازپدرت ویرادرت یاازشکایت نزارفک کنه بی دفاعی
خداااااااااا بس نیست برام؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
49 ثانیه پیش
51 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
