یکماهه عقد بسته ایم و سنتی بوده
و نزدیکه یکماهه که کنار هم نیستیم و تلفنی اینترنتی در ارتباطیم.خارج زندگی میکنه
بعضی وقتا شروع میکنه به یادآوری روابط رمانتیکی که طی چند هفته داشتیم و تو شوخیاش و حرفاش کم کم حرفای جنسی قاطی میشه حرفایی که برا همه پسرا جذابه
ولی من خیلی کمرو ام و اون برعکس من راحته . هیچجوره راه نمیفتم ، تو اینجور وقتا همش یا سکوتم یا ریز ریز میخندم چیکار کنم زبونم نمیچرخه ب هیچ حرفی یا همراهیی ، بعد میبینه من ساکت میشم فکر میکنه از حرفاش خوشم نمیاد و خودش بحثو عوض میکنه
در حالی که بدمم نمیاد ولی خیلی خجالت دارم و ب خودم میگم چون دور از منه دیگه ارتباط فیزیکی که نداریم این حرفا و شوخیا میتونه حقش باشه ولی من اینطوری ام
راهی دارین از خجالت بکشم بیرون خودمم خسته شدم😔😔😔