فقط خدا خودش میدونه چقدر شروع کردم .   چقدر راه رفتم و ننشستم ... نمیشه .... من زندگی بدون اونو بَلَد نبودم .... یاد نگرفتم 
 
 تا دیدم  زیر لب اسممو گفت و گفت ولم کردی و دو باره تکرارش کرد .... 
 موهامو دید ک از ته زدم ،  گفت چیکار کردی ؟و قبل از اینکه کردیش تموم بشه اشکش ریخت (بهم گفته بود موهات خیلی قشنگه کی میشه من شونه کنم ازم قول گرفته بود  هیچ وقت کوتاه  نکنم ؛ولی من بودم و موهای ک ازش متنفر بودم از ته زدم )