2777
2789

این جریان برای مدتها قبله و من یادم رفته بود ولی دوباره یادم اومد احساسم بهم میگه یه معنی داره این اتفاق...

یه شب دیر وقت بود و من رفتم حمام .درب حمامون یه درز داره وسط حمامم سنگینی نگاهیو حس کردم ولی گفتم ممکن نیس همسرم بیدار باشه بعدشم چ دلیلی داره نگاه کنه دیگه بیخیالش شدم و از کارمو تموم کردم اومدم بیرون وکمی بعدشم خوابیدم ...همسرمم خواب بود 

فردا صبحش بیدار شدم و گیج بودم همین ک نشستم حس کردم گوشواره گوشم یجوره (گاهی وقتا میپیچید بخاطر این فک میکردم پیچیده)سعی کردم درستش کنم همش احساس سنگینی داشت دست ک زدم انگار یچی گیر کرده بود توش هر چی دس میزدم متوجه نمیشدم تا اینکه دستم خورد ب نگینش یه لحظه گفتم چقد شبیه نگین انگشترمه (انگشتر دستم تک نگینه)نگا دستم کردم دیدم نیس ...بلند شدم و رفتم تو ایینه دیدم انگشترم تو قفل گوشوارم گیر کرده و قفلش بستس.

اصلا تا چن دقه شوک زده نگا میکردم تو ایینه  چون به هیچ شکلی امکان نداشت انگشترم تو خواب در بیاد چون کمی تنگه

و اینکه بر فرض محال در اومدهذباشه تو خوااب چطور ممکنه رفته باشه تو گوشوارم

میدونم نظرتون چیه و ممکنه کار کی باشع ولی نمیدونم چرا حسی بم میگه معنی وجود داره پشتش ..

کسی اگاهیشو داره یا جاییو میشناسه برم بپرسم

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز