بخدا خسته شدم میدونم باید خودش نکنه ولی خوب فایده ای نداره شوهرمون یه شغلشون یکیه هردوتاشونم ماشین سنگین دارن سواری و موتوری اینا ندارن
خواهرشوهرم میره بیرون زنگ میزنه به شوهر من ببرش خونه
میره دنبال خونه زنگ میزنه به شوهر من باهاش بره
حتی نونم میخواد به این میگه من دیگه از دست خواهرشوهرم بخاطر کاراش خسته شدم بلاکش کردم شوهرم نمیدونه ولی هرکاری میکنم میگم حواست به زندگی خودت باشه تو خوب یبارم تشکر ازت نمیکنن دیگه چته ولی فایده نداره
بنظرتون چیکار کنم دیگه اینکار هارو نکنه یا مادرشه یا خواهرش الان من با خواهرش قهرم میدونم مادرش میگه شوهرمو سمت خودش بکشه چون وقتی از من سواری میگرفتن با این کاری نداشتن