من اک برگردم ب عقب همینطور انققققد روزها روزهاروزها سکوت و سردی میکنم تا قلبم ازوم بگیره و خودشم بفهمه چ غلطی کرده
اگر برمیگشتم ب عقب الکی زود اشتی نمیکردم ک براش عادی شه
زود اشتی نمیکردم تا وقتس ک قلبم بتونه کامل ترمیم کنه خودشو سکوت و دوری میکردم
اونم بهم همونمقوع کفت بسه دیگ سه روزه حرف نزدی اینجوزی از هم سرد و دور میشیم ، خب مرد احمق نادان تو منو بزنی اژ هم دور نمیشیم ؟؟؟ ولی اگ من بایت کتک خوردن نازاحت باشم از هم دور میشیم؟؟؟؟؟؟؟؟
تو اگ نگران دور شدنی مرد شو ب خودت بیا خودتو جمع کن و درست رفتار کن و جبران کن غلطی ک کردیو
ولی من خیلییی اححقانه عاشقش بودم و ندیدم ک باهام داره چکار میکنه ژودی بخشیدم نزاشتم قلبم اروم ازوم کنار بیاد الان همیشه اذیت میشم سر اون قضیه و الان برا اونم عادیه
دیگ کارشو تکرار نکرد ولی اینک وقتی حرفش میاد وسط با ریلکسی راجعش حرف میزنه میگه:خب ی غلطی کردم دیگ تموم شد گذشت.
این خیلی اذیتم میکنه ک براش انقد راحته ولی من هنوز یادش میوفتم اذیت میشم .