2777
2789

حرص نمیخورم

فقط همین

اتفاق بدی پیش اومده؟ حس میکنی بدبخت شدی؟ یه لحظه صبر کن. از خودت دور شو. توی تاریخ دور شو. اتفاق هایی رو به یاد بیار که فکر میکردی ازشون زنده بیرون نمیایی. چی شد؟گذشت. به اتفاق هایی فکر کن که توی طول تاریخ برای آدمها پیش اومده.به جنگ به قحطی به بیماری ها. حالا توی جغرافیا از خودت دورشو. به کشورهای دیگه فکر کن. به آدمهای دیگه. دردت در مقایسه با دردهایی که بشر متحمل شده چقدر بزرگه؟ چقدر عمیقه؟ من اینجوری با مسائلی ناخوشایند برخورد میکنم

خیلی تو منگنشون میزارم

حیف من بود انهمه راه اومدم باهاشون

لایکم نکن اذیت میشم نمیبخشمتاااا 😒منم خیلی دوست داشتم سلامتی داشته باشم  خونه عیان بشینم ماشین عیانی سوار شم ارامش داشته باشم که هیچ کدومو ندارم به کسیم میگی از نظر خیلیا جوابش حمکتی و امتحانه  هست،متنفرم از این نتیجه گیری حکمتی هست...یعنی یکی اینو میگه میسوزممممم،الانم خیلی دوست دارم زودتر بمیرم لااقل اینو واسم زیادی نبین زودتر تموم کن💔 عدالت خدا کجاست💔تا حالا دلت برا کسی سوخته؟من برای خودم میسوزه💔 متنفرم از دنیاییکه همه بدبختیا رو سر من اوار شده

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

من مثل پرنسس ها بزرگ شدم دست ب سیاه و سفید توو خونمون نزدم کلا هیچی اما نامزدم میگه توو خونه خودمون توقعی ندارم اما توو مهمونی ها و دورهمی ها مادرم بلند میشه تو هم کمکش باید بکنی یا اگ ی روزی مریض بود باید هواشو داشته باشی چون دختر نداره

هیچوقت با خانواده ش درد دل نمیکردم اگ مشکلی با شوهرم داشتم نمیزاشتم بفهمن. احترام حفظ میکردم اما صمیمی نمیشدم. و کاش خانوادم یکم سخت میگرفتن بهشون ک به دروغ روز خواستگاری نگن کمک میکنیم و نکنن این دیگه دست خودم نبود 

ببین تجربی یه

من خودم تازه عروسم مثلا

۱ساله عروسی کردم

فرهنگ با فرهنگ فرق داره، ادما متفاوتن.

شاید روش من رو مادر شوهرم جواب بده

اما رو مادر شوهر کسی دیگه جنگ راه بندازه

اما در کل خیلی اجازه نده باهات راحت بشن

که اگه شدن، میبینی چه تفاوتا بین تو و جاری احتمالی گذاشته میشه.


فقط 2 هفته و 1 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
و…همیشه بر آن بودم دلی را نشکنم                                          اما وقتی به خود می نگرم                                                  تکه تکه ام…

تجربه من بعد از ۸سال اینه.دعاکن گیر آدمای باشخصیت و صادق و باشعور بیفتی.در غیر این صورت هررر سیاست و رفتاری هم به خرج بدی فایده نداره.باید شعور رابطه داشته باشن و انسان باشن


من مثل پرنسس ها بزرگ شدم دست ب سیاه و سفید توو خونمون نزدم کلا هیچی اما نامزدم میگه توو خونه خودمون ...

اینکه از مهربونی خودت کاری انجام بدی بد نیست

اگه (( باید )) برات تعیین بشه این بده

خانواده شوهر هرچی گفتن و هرچی کردن به یه ورم هم نمیگیرم . اصلا صمیمی نمیشم . تو جمع هاشون شرکت میکنم ولی حرف اصلا نمیزنم. انگار کر و لالم.. 

البته اینارو الان بعداز ۱۳سال خون دل خوردن فهمیدم و دارم انجامش میدم 

هیچوقت با خانواده ش درد دل نمیکردم اگ مشکلی با شوهرم داشتم نمیزاشتم بفهمن. احترام حفظ میکردم اما صمی ...

این بلا سر منم اومده.گفتن شغلش اینه و باهم کار میکنیم و سهمش انقده.ولی دروغ بود 

اینکه از مهربونی خودت کاری انجام بدی بد نیست اگه (( باید )) برات تعیین بشه این بده

من ازش ی چیزایی خواستم اونم گفت پس منم ازت میخوام و خواستش این بود الان نمیدونم مامانم میگه ی روزی من نباشمم باید کار کنی اما خب مثلا بم گفت اگ مریض حال باشم میتونم کار نکنم 

من ازش ی چیزایی خواستم اونم گفت پس منم ازت میخوام و خواستش این بود الان نمیدونم مامانم میگه ی روزی م ...

اصلا چه معنی میده

حد و مرز تعیین کرده برات

مگه شما هم نسبت به خانوادت تعیین کردی؟

اینجوری که خیلی سخته

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792