خونه داداش خودمه به اون چه ربطی داره

این مادر شوهر منه 

همش میگه خونه پسرمه پسرم خریده 🤣

من همیشه به همسرم میگم تو خودتم مال منی چه برسه بقیه ی چیزا     

چرا انقدر به آدما بها میدین و ارزش قائل میشین

حالا هر کی

من اصلا برام مهم نیست کسی که بخوام اینجور بخاطرش حرص بخورم

واقعا نمیدونم بعضیا این حجم از بیشعوری و رو رو از کجا اوردن

حالا جالب اینجاست ک برای دخترای خودشون باشعورترین آدما میشن.فقط دختر مردم حق زندگی نداره در نظرشون

اره بابا مادرشوهرم میگفت یکیشون کلا با همه فامیلا شوهر کاته حتی عروسی پسر خواهر شوهرش نرفته برا بقیه زبونشون درازه 

خواهر شوهر من میومد خونه ما میجرخید تو خونه مدام سرش تویخچال بود کو.. نش تو حموم، بعد میگفت وای گشنم شد برم یه موز بردارم کوفت کنم، میخواست بگه خونه داداشمه هر گوهی بخوام میخورم و تو هیچ کاره ای🤢🤢🤢🤢🤢

والا خانواده شوهر فکر میکنن هرکاری بکنن خوب میکنن  مادرشوهرمنم میخواد بگه مثلا توکاره ای نیستی به تو ربطی نداره هرچیزی ازم بپرسه بگم نه میره از شوهرم میپرسه  مثلا میگه خونه فلانی میاین میگم نه بعد میره به پسرش میگه نیلو میگه نه میاین؟شوهرمم میگه نه دوباره زنگ میزنه به شوهرم میاین بعد اگر نریم میره حرفم که اول گفتم نه یه جور دیگهه تحویل شوهرم میده که دعوامون شه  یا مثلا مهمون داره زنگ میزنه به شوهرم میگه یه ظرف سالاد درست کنین بیارین انگار من بردم توخونه پسرش به من نمیگه

دقیقا وظیفشه. کاش بفهمیم یه روز اینو

یعنی داداشم ازدواج کرد من حق ندارم برم خونش؟😢

چرا آخه داداشم یه دونست من از الآن دلم پر میزنه برای خونش...

اینجوریه که از چشم عروس و پسر میفتن الان خود من وقتی میبینم مادرشوهرم انقدرررر فهمیدس از مادر خودم بیشتر دوستش دارم و احترام میزارم

یه چیزی بگم کرک و پر همه بریزه،علاوه بر خونه داداشمه خونه پسرمه،سر سیسمونی دخترم ،مادرشوهرم بهم گفت پسر من داره بابا میشه،من دارم نوه دار میشم تو این وسط چه کاره ای

انگار نوه اش رو از اینترنت دانلود میکرد نکبت

یاد تایپیک پریازدید هکین خواهرشوهری افتادم که از صبح با خواهرش رفتن خرید برادر بیچاره بردتشون بعد سرزده رفتن خونش دختر بچشون عذای دو نفره اونارو کشیده جلو خودش بعد تاااازه طلبکارن که عروسمون غذا نمیده بهمون....

بابا انسان چرا عزت نفس نداره؟؟؟؟ چرا به زور خودتو یه جا باید جا کنی به اسم اینکه خونه برادرمههههه به اون چه؟

بخدا که من برادر ندارم اما یه دایی دارم خاله هام و مادرم تا دعوت نشن پاشون نمیخوره زن داییمم سالی یه بار دعوت میکنه... احترام همگیم حفظ شده

چرا باید خودمونو بی  ارزش کنیم جایی که جامون نیس بریم؟ 

چرا این همه طلبکار از همهههه؟

چرا باعث بشیم با رفتنمون یه زوج باهم دعوا کنن؟

بخدا تنرژی منفیش به خودمون برمیگرده

نگفته میگم حق داری جدی میگم کلا یه سری آدمها احترام ب خودشون نمی‌ذارن شوهرم خونه رو ترک کرده 2 هفته یه بار میاد یه سر 10 دقیقه میزنه میره رفته ور دل نه نه اش بهش گفتم دمت گرم خدا بابای کسی که تو رو برد بیامرزه هی این خواهر زنگ اون خواهر زنگ چی خوردی کجایی الان نفقه ام میرزی به حساب برو ور دل همونا ب خواب از زنگ تلفن هاسون راحتم خورد خوراک شستنتن کارهات باهم نا بهتر