دنبال خانومی میگردم که وارد این ساختمون شده و,...مشخصات داده
تا رسیده به خونه ما.... مال یکی دوهفته قبله
.
.
.
.
اومده میگه میشه یه لحظه تشریف بیارید دم در
رفتم پایین میگه یه مدته عاشقم شده و من رو زیر نظر داشته تا ادرسو گیراورده.گفت اول خواسته ازخودم اجازه بگیره تا تشریف بیارن خاستگاری شوک شدم نمیدونستم چی بگم..دلم براش سوخت راستش. اینم بگم من هرروز از جلوش رد میشدم و اموزشگاه میرم.من اصلا متوجه نمیشدم همچین,حسی داره.مغازه داره.