دیشب ی جایی بودم چندتاسگ بود شوهرم ی بوس بوس بهشون کرد سگا دورش جمع شدن درازکشیدن روزمین ب حالت اینکه شوهرم نازشون کنه پسرمم شده عین باباش همش فوبیای اینودارم سگ گازش بگیره
من از سگ بدم میاد، همسرم و خانوادش برعکس. پسرم به اونا رفته. گاهی حس میکنم از لج من پسرمو میبرن سمت سگ
هیچی نمیگم دیگه. نمیرم خونشون زیاد و به پسرم گفتم قانون خونه ای که من توشم چیه! حالا بزرگ شد هرکار کنه خودش تنها
همسر منم همینطوره. البته من خودمم عاشق سگام
هیچی روابطشون رو از دست میدن😁 ببین اینا با همسایشون خیلی نزدیکن گاهی لازم باشه سگ رو میزارن خونه همسایه بعد ماهی ۱ بار ۱ ساعت ما میخواستیم بریم با اینکه از قبل بهشون اطلاع میدادیم باز حاضر نبودن به خاطر ما ۱ ساعت ببرنش اون طرف... حالا ترس من هیچ صد بار گفتم دخترای من آلرژی دارن، دخترم خرگوش داشت بابت آلرژیش دادم خرگوش رو به کسی
نذار پسرت ترسو بار بیاد شوهدت کار خوبی میکنه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
11 ثانیه پیش
12 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
