من 8 ساله ازدواج کردم.تا یکی دو سال پیش خوب بود.
از وقتی بچم عقلش میرسه و یکم شلوغتر شده،
هم واسه اومدن به خونه ما بهونه میاره بههر نحوی،
هم وقتی میریم خونشون مثل قبل گرم نیست.
یکی از رفتاراش دفعه آخری که رفتیم این بود:
شب خونشون موندیم و صبحش قرار بود من با دخترم برم خونه خودمون و شوهرمم بره سرکار و باید صبونه میخورد.منم ساعت گذاشته بودم که بیدار شم ولی مادرشوهرم که معمولا شبا بدخوابه،صبح زود صبونه آماده کرد(دوتا پسر دیگه هم داره که واسه اونا هم آماده کرده بود.)
منم دیدم بیخبر صبونه حاضر کرده و سفره بازه، دیگه از جام بلند نشدم و میل هم نداشتم بخورم.
بعد با یه لحن خاصی سر سفره و جلوی شوهرم برگشت گفت بفرما،بفرما بیا صبونه بخور😏
درصورتی که همیشه اگه چیزی بود میگفت بیا سر سفره یا چرا نمیای.
قشنگ جدیدا متلک و تیکه بارونم میکنه.
یا شوهرم وقتی دخترمو دعوا میکنه، جلوی من بهش میگه باید دعواش کنی یا هرچیزی نخری براش چون بدعادت میشه.
تازه اعتقاد داره بچه کتک هم بخوره ایراد نداره(با دلسوزی نمیگه،انگار منتظره ما بچه رو دعوا کنیم دلش خنک بشه،چون مادرشوهرمه فکر نکنید اینطوری میگما،نهههه. تقریبا همشون همین جوری شدن)
اینطوری شوهرمو پر میکنه و نمیدونه اینکارش باعث میشه شوهرم بدرفتار تر بشه.شوهر من همینطوری عصبی هست،یکی هم پشتشو بگیره بدتر میشه.
خیلی غصه میخورم.
همیشه احترامشونو نگه داشتم.
هیچ وقت بد رفتاری نکردم.
ولی این رفتار ازشون سر میزنه.
وقتی هم میگمنمیرم جایی.شوهرممیگه منو از همه جمع ها جدا کردی.😒والا به خودشماحترامنمیذارن ولی نمیفهمه.
اگه شوهرم اجازه میداد خونه هیشکی نمیرفتم.ولی نمیخواد قبول کنه که راضی به رفت و آمد نیستن.
😶