برادر من از معلم کلاس سومش متنفره
میگفت آبجی دیدمش سلام نکردم
معلم گفت سلام فلانی خوبی؟
گفتم سلام آره خوبم بعد رفتم
چون اون زمان معلم تو شاد درس میداد من بارها دیدم لحن صحبت کردنش آدمو ناراحت میکرد
مثلا تکلیف رو میگفت تا ساعت فلان بفرستید ولی مامان و بابای من چون سرکار بودن بعدش میومدن داداشم دیر میکرد تکلیفش مثلا یک ساعت و نیم یا دوساعت
معلم سین میکرد جواب نمیداد!!!
به بقیه مینوشت آفرین صد آفرین
بخاطر همین چیزا برادرم متنفر بود ازش