سلام
من کارشناس بیهوشیم درحال گذروندن طرحمم
از بچگی عاشق این بودم ک درس بخونم و شاغل شم و واس خودم درآمد داشته باشم
تمام طول زندگیم و داشتم درس میخوندم
بعدش متاهل شدم و ۴ماه بعد هم طرحم شروع شد
ولی الان هروز پشیمون تر ازدیروزم
ک چراهمچین شغلی روانتخاب کردم و
اصلا چرا باید باوجود درآمد خوب همسرم منم دائما بیرون از خونه کارکنم .ب خونه زندگیم نمیرسم همش شیفتم ازلحاظ عصبی ب شدت دچار مشکل شدم .همسرمم شغلش بازاریه یدف میبینم تو یروز با ساده ترین کار درآمد کل ماه منو درمیاره بدتر از همیشه ناامید میشم
خانوما استقلال مالی خوبه ولی اگر دیدید همسرتون میتونن ازپس هزینه ها بربیاد فشار رو ازرودوش اون برندارید رودوش خودتون داوطلبانه بزارید
ما خانومها کارکردن بیرون بخصوص اگر کادر درمان باشی خیلییی سختتره برامون تااقایون ناخواداگاه روی زندگیتونم تاثیر میزاره
من واقعا ترجیح میدم یه خانه دار با اعصاب وروان سالم باشم و از خونه زندگیم و بچه هام دراینده لذت ببرم تفریح کنم وشاد باشم
تاهمش شیفت بدم و ماهی چندرغاز درآمد داشته باشم ک تهش باهاشم کاری نمیتونم بکنم جز فقط خریدن لباس و این چیزا
نظر شماچیه؟