ما یه شهر دیگه زندگی میکنن
خانواده مامانم یه شهر دیگه
کلا تابستونا اینجا هستن واقعا دیگه مامانم نمیکشه
مدام مهمون داره ماها کلا خونه هاشون نمیریم بعد خیلی اذیت میکنن مثلا میگن مارو باید ببرید بیرون سر ظهر گرمااا🥴ما خودمون بیرون نمیریم فقط بعدازظهر
یا دستور میدن چی براشون درست کنیم
چند سال پیشا وسایل ترشی میخریدن میرختن جلومون برامون ترشی درست کن😐😐😐
مثلا من سر جمع خونه یکی از خاله هام ۶بار نرفتم ولی اون میاد خونمون
یا اگه مادربزرگم مریض میشه هیچ کدوم خاله هام هواشو نمیگیرن مامانم میره شهرستان میمونه