مرغ مینامون یه هفته میشه مرده....دو ماه وخورده ایی از پیشش رفتم یعنی ازدواج کردم....اینقدر خاطره دارم ازش که وقتی رفتم خونه مامانم...تارسیدم دیدم داداشم یجوری شده.. بغلم کرد گف میخوام یچیزی بگمت مرغ مینا دیشب مرد چون همیشه اول بهش سلام میدم اونم ناز میکنه با صدای قشنگش... ایقد گریه کردم زار زدم چرا نزاشتین ببینمش .... جاشو...قفسش..غذاش...تا میدیدم حالم بد میشه دیگ نمیرم اونجا💔😭 به یادش افتادم چشام بند نمیان از اشک ریختن خوبه همسرم خونه نیست ببینه منو ولی یه ساعتی دیگ میاد نمیدونم چجوری اروم شم😔 فقط اونایی که حیوون یا پرنده از دست دادن میدونن چی میگم😔