دو سال پیش بود من کرونا گرفته بودم رفتم دکتر خلاصه تو مطب دکتر نشسته بودم ی زن و شوهریم رو به روم نشسته بودن
منم ناخونام بلند و ژلیش بود لاکمم کرم بعد این مرده ناخونای منو دید چشاش چهارتا شد برگشت به زنش اشاره کنه ناخونای اون دختره (من) ببین که یهو چشمش خورد به ناخونای زن خودش به چه بلندی رنگشم فک کنم بنفش بود اونجا دیگه چشش هشتا شد بعد شروع کرد به نصیحت کردن زنش اخه اینا چیهو فلان
خلاصه خواستم بگم مردا بیشتر از این که خانوم خودشونو ببینن بقیه خانوما رو میبینن😂
😂😂😂
دقیقا😂😂😂
،🤣🤣🤣🤣🤣🤣
🤣
😂😂
الان قند تو دل خانم آب شده
الان میگه عه شوهرم دقت کرده از فردا بیشتر برم
🤣🤣🤣
تا حالا حواسش به چیزای دیگه بوده! 🤣🤣🤣
حالا همسر من کل وسواسش رو منه
جزئیات هم تغییر کنه متوجه میشه
مادرش یه لباس صورتی پر پری پوشیده بود تو یه مراسمی که ماعم دعوت بودیم کلی لباسه کار شده بود و اصن یه چیزی بود که واقعا تابلو بود
بعدا برادرش بهش گفت دیدی مامان چه فرشته ای شده بال در اورده (با شوخی و مسخره بازی میگفت)
بعد گفت نه مگه چی پوشیده بود 😑
مادر شوهرم یه روز به جای اینکه به دخترش زنگ بزنه شماره خونه من رو گرفت به هوای این که من دخترشم بدون سلام و احوالپرسی شروع کرد از من بد گفتن که وسطهای صحبتشون من گفتم من فلانی هستم یعنی عروستون.مادرشوهرم هول شد گفت ای بابا این گوشی که خرابه صدا نمیاد وبلافاصله قطع کرد.من اینور از خنده روده بر شده بودم😂😂😂😂😂😂 بعدا هم که همدیگر رو دیدیم فقط با هم می خندیدیم😂😂😂
این داستان عمه مامانمه بنده خدا ی خانم سن و سال داریه ک تو ی روستا زندگی میکنه حدودا ۶۰ سالشه مادر شوهر این خانوم ک خیلی خیلی هم پیر بودن بعد ۸۵ سال عمر با عزت مریض میشه و چند وقت بیمارستان بستری بوده وقتی مرخص میشه و میارنش تو روستاشون فقط عمه خانم بوده ک مراقبش باشه و قرصارو بهش بده بنده خدا اونم‌نمیدونسته ک شیاف چیه و چجوریه کنار بقیه داروهاش شیافم جای قرص هر ۸ ساعت بهش میده میخوره پیرزن بدبخت یک ماه بیشتر با اون همه شیاف خورده دووم نمیاره و فوت میشه 😐 دکترشم گفته بود شیاف ها خیلی ضرر دارن و یکی از علتهای مرگش همین شیاف خوردنش بوده 😂😂تو مراسمشم همه بچه هاش میگفتن عروسمون کشتش شیاف ب خوردش داد تا مرد 😐😁🤦🏼♀🤦🏼♀😂
