رفتم خونشون
اولش که نبود وقتی هم اومدن ما داشتیم آماده میشدیم دیگه نه من سلام کردم نه اون
فقط یه جا میخواستم از کنارش رد بشم داییم هم پشت سرم بود مجبور شدم برم از اون ور حیاط دور بزنم برگردم که از کنارش رد نشم
دیگه سوار ماشین شدیم و رسیدیم سالن
خیلی مهمون داشتن به منم گفتن که بیا کمک خب رفتم ولی همه کار رو درسا انجام میداد داشتم با مهمون ها سلام احوال پرسی میکردم که