هر وقت دلم هوس حلوا کرد یکی مرده!
یه بار بچه بودم به مادربزرگم گفتم حلوا درست میکنی؟ گفت بخواب صبح برات درست میکنم. صبح بیدار نشده بودیم هنوز خبر آوردن یکی از بچه های اقواممون فوت کرده. مادربزرگم گفت دلت خنک شد. حالا برو اونجا حلوا بخور!
این موند تو ذهنم و همیشه هر وقت دلم خواسته یکی مرده.
مثلا یه بار همسوار اتوبوس داشتم با دوستم از شمال برمیگشتم گفتم اتوبوس چه بوی حلوا میده. گفت من حس نمیکنم. گفتم چرا خیلی زیاده. حالا رفتم خونه درست میکنم. تو راه بهم زنگ زدنکه خالم فوت شده.
آخرین بار هم داشتم به همکارم همینا رو میگفتم. و گفتم دلم حلوا میخواد گفت فردا برات درست میکنم میارم. فرداش نرفتم سرکار چون مادربزرگم فوت کرد. تا یه هفته هیچکی تو شرکت باهام درست حرف نمیزد 😔😔😔
امروزم دلمخواست
خدا بخیر کنه 😔