۲۹ اردیبهشت ششم بودم تو تالار بودم
کمی احساس میکردم خیسم
هیچی ماشین نشستیم رفتیم خونه دیدم خون
گریه کردم بعدش گفتم شاید بخاطر اینکه شلوار تنگ پوشیدم اینجوری شدم به هیچکس نگفتم
پارچه میذاشتم پنبه هم میزاشتم
بعدش دوستم گفت پریودی هست و اینا قشنگ فهمیدم گفت نوار باید استفاده کرد گفتم چنده گفت چهار هزار تومن قشنگ یادمه پول هامو جمع میکردم میخریدم
ورودی دهم بودم چهار سال گذشته بود
تابستان بود پیش مامانم خوابم برده بود دید شلوارم خونه
اون موقع فهمید دعوام کرد گفت از بس به چیزای بد فکر میکنی 😐