خانوما نامادری شوهرم میخاد دخترشو بندازه به شوهرم ....توروخدا بیایین بگین چکار کنم
منو شوهرم هر دو ازدواج دوممونه یکساله ازدواج کردیم..مادراصلی شوهرم مریضه چن ساله که پدرشوهرم ولش کرده پیشش نمیره بعد بایه زنه که معلوم نیس خانوادش کین درارتباط بوده میاورده خونش بعد که منوشوهرم ازدواج کردیم اینم گفت زن گرفته ..بعد چن ماه باهمین زنم بهم میزنه بیرونش میکنه به ما میگفت طلاقش داده...دوباره بعد یکسال پدرشوهرم بایکی ک خانواده داره ازدواج کرد همین دوماه پیش بعد گذشت چن روز بااینم به مشکل خورده گفته شلختس دستپخت نداره و فلان.حالا بااون زن صیغه ای قبلیش هماهنگ کرده ک تو بیا بگو طلاق نگرفتی تااین مجبور بشه بره....خلاصه که این زن بدبختم میره ولی از دست پدرشوهر تنوع طلبمم شکایت میکنه.حالا این زنه بی بندو باره دختر داره که متاهله ۱۶سالشه.خاهرشوهرم نمیدونم راسمیگه یا ن ولی بهم مواظب باش دختره هوله بی بندو باره دنبال شوهره منکه خونم راش نمیدم.حالا منو شوهرم چن روز پیش دعوا کردیم چون شوهرم به شوخی اسم همین دختررو آورد بعدش عذرخاهی کرد و زنگ زدبهم و خاهرشوهرم اینام فهمیدن..حالا دیشب شوهرم گفت خاهرم شورشو دراورده باز یه حرفایی میزد گفتم چی گفت .گفت همون دختره گفته محمدمنو نمیگیره (ینی شوهرم)...قبل ازدواج ماهم زنه به پدرشوهرم میگه دخترمو بدین محمد....حالاشوهرم میگه من یه تارموی گندیدت و کفش کهنتو به صدتای از این بهترا نمیدم چه برسه به اون بی بندوبارا......بهش گفتم من به تو اعتماد دارم ولی به بابات و اون زنه نه .الان دلم مخاد هم جلو اون زنیکه عفریته و دخترشو بگیرم هم به خاهرشوهرم بگم چرا به خودم نگفتی..... اینم بگم شوهرم خیلی طرف منه
