2777
2789
عنوان

خبرنگار دوسال پیش

319 بازدید | 19 پست

بچه ها همسرمن بادوستش دوسال پیش عراق کار میکردن که تو هر بار رفتن ۵ ماه میموند بعد میومد الان یه هفته پیش دوستش با خانمش مهمون ما بودن که خانمش گفت شوهرم گفته رضا که همسر من باشه دوبار رفتن اونجا کاباره که همسرت دوبار با یه خانم رفت باخنده حرفاشو میرسوند که حال روحیم خیلی خراب شده تو این هفته خواستم به همسرم بگم ولی گفتم آب صورتش میریزه ولی یه جوری ازش نفرت پیدا کردم اصلا کمبودی برامون نمیزاره محبت میکنه ولی حرف این خانم باعث شده از زندگیم دلسرد بشم به نظرتون به شوهرم بگم یانه تو رو خدا خواهرانه کمکم کنید

بگو چون نگی تا ابد اذیتت میکنه فکرش 

شب رفیقه خوبیه ولی زیاد سوال میپرسه🩶او خداوند ناممکن هاست، تو برممکن ها گریه میکنی؟🩵🌈چنان روزی رسان روزی رساند که صد عاقل از آن حیران بماند️🩷😇

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

آب صورتش میریزه ینی چی؟؟

من عاشق نام خلیج فارسم ،خلیج همیشه فارس،ایران سرای ابدی من است دوستت دارم ایرانم مادرم،نموندی رو حرفخو نموندی بیمه اتکشت و آخری نهوندی،بیمه ادگو اری و براگردی چکه مه نشتم تو آخری نهوندی،چکاری اتکه وا دلم رفتیو تو اتکه ولم شکسته بودن ای دلم عزیزوم عزیزوم ،فاصله کفتن بین ما جدایی بودن سهم مادلتنگتم مه باخدا عزیزوم عزیزوم

حتما ب خودش بگو حالا اون خانوم یچی گفت شما ک نباید درجا همه چیو باور‌کنی

من عاشق نام خلیج فارسم ،خلیج همیشه فارس،ایران سرای ابدی من است دوستت دارم ایرانم مادرم،نموندی رو حرفخو نموندی بیمه اتکشت و آخری نهوندی،بیمه ادگو اری و براگردی چکه مه نشتم تو آخری نهوندی،چکاری اتکه وا دلم رفتیو تو اتکه ولم شکسته بودن ای دلم عزیزوم عزیزوم ،فاصله کفتن بین ما جدایی بودن سهم مادلتنگتم مه باخدا عزیزوم عزیزوم

یه سال رفت عراق هربار هم ۵ ماه یا ۶ ماه میموند ولی الان یه سال ونیمه نرفته عسلویه میره که حالا عسلویه هم اعتصاب کرده گوسفند گرفته شهر خودمونه ولی من هیچ چیزی تو گوشیش وپیاماش نمیبینم ولی دیشب که باهام رابطه داشتیم ازش متنفر بودم همش بغض میکردم 

یه آقایی زن دوم میگیره هوای زن اولشم خیلی خیلی داشتش همیشه پیش اون بود خیلی از لحاظ مالی بهش میرسید هیچی براش کم نمیذاشت بعد از چند سال آقاهه میمیره بعد از خاکسپاری میخواستن به خانومه یه چیزی بگن اما میترسیدن و مِن و مِن میکردم زنه گفت من خودم میدونم شوهرم زن دوم گرفته بود بهش گفتن پس چرا چیزی نمیگفتی اصلا به روشم نیاوردی گفتش که اگه بهش میگفتم میخواست بعد از اون شبا رو بااون شریک بشم محبتش رو کم میکرد از لحاظ مالی کم میذاشت منم به روی خودم نیاوردم اون هرروز شرمنده تر میشد بخاطر اینکه من کمبودی هم حس نکنم بیشتر تلاش میکرد منو خوشحال کنه 

حالا تو اگه حتی یک درصدم حس میکنی بگی یه حرمتایی بینتون از بین میره نگو اصلا 

یا اینکه میخوای یگی یه جوری بگو شرمندش کن از اعتمادی که بهش داری مثلا بگو بنظر من حمید و زنش به ظاهر دوست ما میان این زنش میخواسته موش بدوونه بین ما اومده همچین حرفی زده حالا من اگه یه زنی بودم که تورو نمیشناختم همین باعث جدایی ما میشد بیا از اینا فاصله بگیریم 

بعدشم حواست حسابی بهش باشه

عضو گروه نارنجی وزن شروع:69وزن هدف:54 تیر ماه 1399 وزنم 54 کیلو بود از خونه نشینی به 69 کیلو رسیدم تیر 1400 من برمیگردم به وزن قبلیم.امروز شنبه ۲۰ شهریور ۱۴۰۰ امضام رو خوندم دیدم قرار بود تیر بشم ۵۴ کیلو ولی الان ۷۰ کیلو هستم😂میگن سنگ بزرگ علامت نزدن هستش همینه ها.این بار شعارم رو عوض میکنم لاغر میشوم نه فورا ولی حتما رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود رهرو آن نیست گهی تند و گهی خسته رود.امروز ۳ اردیبهشت ۱۴۰۱ من شدم ۷۴ کیلو😕اینقدر چاق شدم که بنظرم دیگه زیر سر آمریکاست. مرگ بر آمریکا😕
اره یعنی رفت رابطه جنسی برقرار کرد

باور نکن حرفشو تو  که از قصد و نیت اون خبر نداری

شاید اصن شوهره خودش رفته به دروغ برای اینکه خودشو پاک جلوه بده الکی از خودش گفته فلانی این کارو انجام داده...

بنظرم یه طرفه قضاوت نکن بشین با شوهرت حرف بزن

یه آقایی زن دوم میگیره هوای زن اولشم خیلی خیلی داشتش همیشه پیش اون بود خیلی از لحاظ مالی بهش میرسید ...

میدونم حرفتو میفهمم بهش گفتم اینا اختلاف دارن نمیخوام با ما درارتباط باشن دیگه زیاد باهاشون گرم نگیر ولی خودم از درون داغونم حتی چشم دیدنشو هم ندارم

آب صورتش میریزه ینی چی؟؟

فکر کنم ترک هستند و از ترکی ترجمه کردن

یعنی حیا بینمون از بین میره

اتفاق بدی پیش اومده؟ حس میکنی بدبخت شدی؟ یه لحظه صبر کن. از خودت دور شو. توی تاریخ دور شو. اتفاق هایی رو به یاد بیار که فکر میکردی ازشون زنده بیرون نمیایی. چی شد؟گذشت. به اتفاق هایی فکر کن که توی طول تاریخ برای آدمها پیش اومده.به جنگ به قحطی به بیماری ها. حالا توی جغرافیا از خودت دورشو. به کشورهای دیگه فکر کن. به آدمهای دیگه. دردت در مقایسه با دردهایی که بشر متحمل شده چقدر بزرگه؟ چقدر عمیقه؟ من اینجوری با مسائلی ناخوشایند برخورد میکنم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز