2777
2789

من به خدا گفتم خدایا هر سختی باشه میپذیرم ولی اخرش سهم هم بشیم...

خانواده ام که از همون اول روبه روم بودن بعدش مادر تو بعدش خودت رفتی ... من میدونم برمیگردی اینو اطمینان دارم ...

می‌خوام اخرین راه رو هم امتحان کنم راهی که رد خور نداره و خدا معجزه میکنه سخته ولی من می‌تونم

بهم گفتی میری چون میخای با سیاست رفتار کنی احساسم بهم میگه میری ولی دست پر برمیگردی من به حسم شک ندارم

هیچکسی نباشه خدا که هست خدا رو دارم همه رو حریفم...

 هر وقت آموختی که در کلامت توهین نکنی آن موقع بحث کن!

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من بلدنیستم تازه اومدم نمیشه خلاص کنی

ما خیلی همو دوست داشتیم

مادرش زنگ زد واسه خاستگاری

خانوادم به شدت مخالفت میکردن دلیلضون اینه که وقتی با تو دوست بوده با صد نفر دیگ هم هست اونا همش قضاوت میکردن و بد میگفتن

پدرم بعد 2 روز زنگ زد به مادرش هر چی از دهنش درومد با نهایت بی احترامی گفت مادر اونم گفت منم اصلا به این ازدواج راضی نبودم میدونم اینو گقته چون چاره ای نداشته

پدرم بهش گفت اگه به دخترم زنگ بزنی یا پیام بدی میرم قوه قضاییه شکایت میکنم...

اونم رفت حالا همه پشت منو خالی کردن 

ولی بهم گفت اگه چند روز نبودم دنبال کارام میرم ...

حالا من موندم و خدا

اخرین راهم هم یه چله اس..

 هر وقت آموختی که در کلامت توهین نکنی آن موقع بحث کن!

ببین دوست داشتنی ک باعقل باشه ب نفعت تابااحساسولجبازی اگه بابات میگه نه دلیل داره ببین یه روزبع حرفش میرسی ک اون موقع نه راه پیش داری نه راه پس مجازی هم شدعشق وعاشقی اخه خواهری یکی دیگرروانتخاب کن کسی ک بعدهابهت تنه نزنه ببین ازدواج مث یه هندونه دربستس بعدهاروهیچ کس نمیتونه ضمانت کنه حالاک رفته فراموشش کن میدونم سخته فراموش کردن کسی مث ابن میمونع کسی بخادمخاری پس بده بدن دردعذاب بی حوصلگی عرق سردبی خوابی میدونم همه ابناهس ولی براایندات بهتر

خونمون؟ من هیچ وقت خونمون احساس راحتی نکردم



مث منی پس منم همیشه احساس اضافه بودن میکردم چون مث یه اضافه یه اشغال باهام رفتارمیکردن چراواقعن ب دنیامیارن ک بعدهامث ی اشغال باش رفتارکنن تورونمیدونم ولی من بابام بچه میخاست ک پسرباشه من ک دخترم شدم ج نده مث یه تفاله بام رفتارکردامیدوارم خداازشون نگذره ماامانتم دستشون ولی امانتدارخوبی نبودن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

تحقیر

ماه85 | 50 ثانیه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز