2777
2789

دقیقا در شرایط شما بودم همسرم برا کاری شهرستان بود ، خودم ظهرش تنهایی رفتم خودمو به پیتزا دعوت کردم، شبش هم کیک خریدم رفتم خونه بابام اینا جشن گرفتیم😁😁

آرزو کـن. . . . گـوش های خــدا پــر از آرزوست. . . . و دســت هایش پــر از مـعجـــزه. . . . شایـد بـزرگتـــرین آرزوی تـو... «کـوچـکتـرین معجـــزه ی خــدا» باشـد . . . بعد از کلی سختی خدای مهربونم معجزه اشو گذاشت تو دلم ، برا سلامتیش دعا کنید مهربونا💞 خدای مهربونم دامن همه ی منتظرها رو سبز کن ، الهی آمین 💞

عزیز دلم منم درکت میکنم ببین خودت یه کیک درست بکن یا بخر بیار خونه بگو‌عزیزم تولدم مبارک

خداجونم ممنونم معجزت دیدم 🥲🥲‌‌.                                 امامای مهربونم ممنونتم ک دعای من گناه کار براورده کردین🥲🥲 لطفا مواظب نی نی و مامان باباشم باشین تا بسلامتی دل خوش بیاد بغلمون خداجونم شکرت میدونم مواظبی خودت دادی انشالله قسمت همه منتظرا 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

گلم گرفته بود اومده بود خونه مامانم من با مامانم بیرون بودم دیده بود نیستیم زنگ زد گفت بیام بریم بیر ...

وآ چته!!چرا گفتی بندازه دور؛میخواست ببرتت بیرون که کادو بخره دیگه

پسرم ❤❤😍😍😘😘
خیلی بدم بخدا خیلی بده حالم خیلی حرصم داده میتونس بکنه ولی نکرد

اسی همحق داری هم حساسیتات بالا رفته هردو باهم ترکیب شده ی وضعیت سم برات ساخته.من جات بودم پامیشدم ی لباس شیک میپوشیدم تمیز و قشنگ و مرتب با یکی از دوستام یا خاهرم یا هرکی ک حالت باش خوبه میرفتم کافه.یا رستوران.

میگه ک...:ربودی دفتر دل را و افسوس...که سطری هم ازین دفتر نخواندی...همینقدر غمگین🥲
نرفته  دیروز فقط تبریک گفت

من هرسال تولدم روز شماری میکردم ولی این امسال اصلا روش حساس نشدم.منم هفته دیگه تولدمه.من هرروز یاداوری میکردم.امسال داریم میریم مسافرت دوماهه.امروزعصر میریم بچه ها دعا کتید سلامت بریم و بچهام اذیتم نکنن تو مسافرت

گلم گرفته بود اومده بود خونه مامانم من با مامانم بیرون بودم دیده بود نیستیم زنگ زد گفت بیام بریم بیر ...

خب الکی زندکی برای خودت سخت نکن با بهانه های الکی الانم گرونیه یکمم باید همسرارو درک کرد

گفت شرمندتم و جبران میکنم  بعد صدتا پیام ک دادم کلی گریه زاری کردم همین

ول کن بابا یه کتاب بخون روی بچه ات اثرمثبت داره یا ورزش کن بتونی زایمان طبیعی راحت وعالی داشته باشی

تولدچیه

انگارماها ادیسون هستیم تولدمون خیلی مهم بوده یاهست

سلام مهم نیست

مهم اون طفلک بیچاره در بدن شماست که داره تمام هورمون های استرس شما رو تحمل میکنه

همین

و بعد بدنیا اومدنش میفهمی که چه ظلمی بهش کردی بااین گریه ها واسترس ها

متاسفم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز