مادرشوهرم جلو چشم شوهرم و من یک دفعه مثل دیوونه ها حمله کرد بچه ام زد نشسته بود داشت بازی میکرد یکهو از یک چیزی عصبی شد و شروع کرد کتک زدن نمیذاشت حتی بریم نزدیکش بعد بردش تو اتاق محکم میزد پشتش رفتم گفت دخالت نکن منم اومدم خونه ام قسم خوردم دیگه نمیذارم من و بچه ام رو ببینه جالبه قهر هم کرده به دخترش گفتم گفت از دلسوزی بوده گفتم من مادرشم نمیزنمش بعد مادربزرگ بزنه بعد زنگ زده شوهرم که من نزدم زنت دروغ میگه شوهرم گفته صدای زدنت میومد فکر کردی من متوجه نشدم گفته از بس بی تربیته خواستم تربیتش کنم همش میگه بچه تون روانیه بیش فعاله و ...هم روانشناس بردم هم روان پزشک ازش تست گرفتن گفتن مشکلی نداره ولی دست برنمیداره اینقدر دیکتاتوره
سیزده ساله ازدواج کردم هرکاری کرد کوتاه اومدم ولی این سری سر بچه ام کوتاه نمیام کلا قطع ارتباط جالبه خواهره میگه فردا بچه ات ازدواج میکنه سرت میاد گفتم اگر رفتارم و کردار بد بود باشه مشکلی نیست میگه توباید تحمل کنی پدر مادرن تنها گفتم تنهاییشون به من دیگه ربطی نداره برای خودت نشستی یک جای دور دستور هم میدی ....
شما تاحالا مادرشوهرتون بچه تون رو زده؟