2777
2789
عنوان

مامانایی که به بچه هاتون شیر دادین، کمک

| مشاهده متن کامل بحث + 584 بازدید | 78 پست
اخه فقط اویزونم بود مگر اینکه بیرون و تو مهمونی بودیم.  یه کم خالیش کردم اما عین سنگه کامل خا ...

نه خالی نکن چون بازم پرمیشه همینجوری بزارش کم کم خوب میشی خشک میشه فقط تحمل کن 

اللهم عجل لولیک الفرج🤲 
نه اصلا نده دیگه، چرا گریه میکنی مگه 21 ماه کمه!؟ اون ب غذا احتیاج داره نه شیر! در حقش محبت کردی دار ...

نمیدونم این چه حس لعنتیه اومده سراغم

از دیروز که میاد باهاش حرف میزنه و بوسش میکنه و با یه حالی نگاش میکنه دیوونه شدم


یعنی کامل سینه رو تخلیه کنم که مثل سنگ نباشه؟اینجوری دوباره شیر ترشح نمیشه؟

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

سلام عزیزم تجربه من مادر مادر دختر خوب دیگه بعش شیر نده و خدا صبرت بده پارک بردن مدام تو خواب بغلو ...

من الان بین تخلیه کردن و نکردن موندم.استامینفن دیشب یدونه خوردم

با همین دلایل گرفتمش، اما دلم داره میترکه یه کاری میکنه که نگو، دیشب وقتی خوابید فقط گریه کردم

نه اصلا اهمیت نده درسته مادری غصشو میخوری ولی دلت بسوزه بگی همین یبارو بدم یا بگی این سه ماهم بهش بدم سختتر میشه بعدا از شیر بگیریش تا الان که ندادی دیگه نده همه بچه ها وقتی از شیر میگیرنشون اذیت میکنن تا یهفته ده روز ولی باید اهمیت ندی و حواسشو پرت کنی پسر منم خیلی اذیت شد هی گریه میکرد سرشو میمالید به سینم تو خواب خیلی گریه و ناله میکرد ولی طفلی شوهرم تا صبح میگرفتش بغلشو میچرخوندش تا کم کم عادت کرد و یادش رف

من الان بین تخلیه کردن و نکردن موندم.استامینفن دیشب یدونه خوردم

من یکم زیر دوش دست کشیدم 

حتما سفکسیم بخورین

اما روزه نجاتم داد

روزه له شدت بدنو کم اب میکنه

نویسنده رمان همخونه شرقی و این بود زندگی کاربر سال۸۷نی نی سایت
نمیدونم این چه حس لعنتیه اومده سراغم از دیروز که میاد باهاش حرف میزنه و بوسش میکنه و با یه حالی نگا ...

منم موقع از شیر گرفتن پسرم چسب زخم زدم روش 

اون هر روز میوند نگاه و نازی میکرد و باهاش حرف میزد...بعد ی  دو هفته دیگه کم کم یادش رفته بودولی هرازگاهی میگفت ببینم که سریع میرفتم باز چسب میزدم!!


قسمتی از سخن های کوروش کبیر:بودن با کسی که دوستش نداری و نبودن با کسی که دوستش داری همش رنج و عذاب است.پس اگر همچون مثل خود نیافتی مثل خدا تنها باش.واگر یافتی او را چنان حافظ باش که گویا جزوی از وجود توست.
نه اصلا اهمیت نده درسته مادری غصشو میخوری ولی دلت بسوزه بگی همین یبارو بدم یا بگی این سه ماهم بهش بد ...

فقط به همین خاطر جلوی خودمو گرفتم، میترسم بیشتر اذیت بشه

به هیچ عنوان بغل باباش نمیره

شب که گریه میکنه خودم باید ارومش کنم


من یکم زیر دوش دست کشیدم  حتما سفکسیم بخورین اما روزه نجاتم داد روزه له شدت بدنو کم اب میکنه

منم الان میوه هایی مثل هندوانه که پر آبه نمیخورم. سفکسیم به خاطر مریضیم تازگی خوردم کمتر از ۲ هفته، نمیدونم میشه دوباره بخورم یا نه

امیدوارم بچم زیاد اذیت نشه، دلم براش کبابه

نه عزیزم نگران نباش این حس مادرانه است ک گریه میکنی من خودمم تا دوشب بچم ک میخوابید گریه میکردم تا صب دلم براش تنگ میشد مادرشوهرم همش دلداریم میداد، ولی خب سختیش یکی دو روزه راحت میشید دوتاتون 

اللهم عجل لولیک الفرج🤲 
منم موقع از شیر گرفتن پسرم چسب زخم زدم روش  اون هر روز میوند نگاه و نازی میکرد و باهاش حرف میز ...

امیدوارم زودتر عادت کنه و سراغش نیاد والا بعد هر نگاه غصه دارش و کاراش گریه ام میگیره

فقط به همین خاطر جلوی خودمو گرفتم، میترسم بیشتر اذیت بشه به هیچ عنوان بغل باباش نمیره شب که گریه م ...

عزیزم حالا که گرفتی دیگه تحمل کن ..ولی فصل گرما برای شیرگرفتن بچه خوب نبود اب بدنش کم میشه وببخشید اسهال میگیره  باید پاییز باشه وهواخنک ..انشاالله که بچه شمابرعکس باشه ومشکلی نداشته باشه عزیزم

واقعا تواین سایت  به این نتیجه رسیدم که طرف تا مشکلی داره میادخوب که با فکرو دل یه عده بازی میکنه وبعد که مشکلش حل شددیگه میره وحتی براش مهم نیست بیاد ازحال خودش یه خبربده  واین در صورتی که تازه طرف راست گفته باشه و اونیم که دروغ میگه که دیگه واویلا  
دقیقا هی میرم سینمو میشورم که تلخیش بره بهش بدم. خودم دارم دق میکنم. همش میگم چه غلطی کردم. واقعا ا ...

آره اینجوری وابستگیش چندبرابر میشه،بچه منم شدید وابسته بود من تو یک ماه ب مرور گرفتم اینجوری ک روزا هی کم کم وعده شیر و کم کردم تا موقع خواب شب ک سخت تربن بود برای من،چون بچم تقریبا عادت کرده بود بدون شیرخوردن بخوابه ولی برای خودم بار عاطفی داشت یادمه منم تا یه هفته گریه میکردم شبا بچم دستم ومیگرفت میخوابید ومن دلم آتیش مبگرفت اینقد گریه میکردم،ولی اللن خوشحالم هم اون طفلک راحت شده هم خودم،شماهم اشتباه نکن دیگه بهش نده با روان بچه بازی میشه اونجوری

منم الان میوه هایی مثل هندوانه که پر آبه نمیخورم. سفکسیم به خاطر مریضیم تازگی خوردم کمتر از ۲ هفته، ...

پس محکم محکم ببندید 

نویسنده رمان همخونه شرقی و این بود زندگی کاربر سال۸۷نی نی سایت
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792