بعد طلاق هم خودم هم بچم خیلی اذیت شدیم وقتی خونه خودم بودم فقط غصه بی محلی شوهرم و کتک هاش و خیانت هاش میخوردم تازه عادی شده بود برام ..چرا برگشتم فک نکردم طلاق ینی بدبختی...تو خانواده کسی منو پسرم ادم حساب نمیکنه هیچ کی ما رو نمی بینه بود و نبودمون فرقی نداره اونایی که شوهر دارن میگن با شوهر ما احوال پرسی کنه حتما میخواد زندگی مون خراب کنه یا میگن دیدی خودت شوهر نداری حسودیت میشه ب ما کلی تهمت تحقیر بچم نگاه بچه هاشون میکنه هیچ کی حتی باهاش بازی هم نمیکنه تو جمع بخوایم حرف بزنیم هیچ کی گوش نمیده سر سفره نباشیم کسی نمی پرسه کجان حق گله از خواهر برادر ندارم چون میشم زن عقده ای شکست خورده که بعد طلاق میخواد عقده هاش خالی کنه کلی مریضی دارم ولی برای کسی اهمیت ندارم پدرم هزار تومن برای بیماریم خرج نمیکنه بخوایم با بچم بریم بیرون میگن ن نمیشه کسی می بینه دلم گرفته خدایا دارم از درد میمیرم خواهر برادرم خیلی اذیتم میکنن پدر مادرم پشت اونان تازه اینا ب کنار شوهر نامردم میخواد بچمو که تنها دلیل زنده بودنمه ازم بگیره دیگه کارم تمومه.شاید باورتون نشه ولی اصلا از زندگی هیج وقت خوشی ندیدم 💔💔