2777
2789
عنوان

چگونه شوهرمان راعاشق کنیم.

53562 بازدید | 165 پست
سلام به همه . این تاپیکو با این اسم زدم واسه همه ی اونایی که مثل من با خوندن تجربیات بقیه انرژی میگیرن و راه بهتر زندگی کردن رو یاد میگیرن . بچه ها خواهش میکنم توی این تاپیک فخر فروشی نکنید. من توی یه تاپیک کسیو دیدم به اسم غزل که این تجربه رو از جایی شنیده بود و در اختیار ما گذاشت.بیاین بمونیمو هر روز مطالب کاربردی یاد بگیریم.در ضمن.غر زدن ممنوووووع
بچه جون تو مرا جان و جهانی😍😍😍😙😙😙😙
غزل پست ها : 2697 عضویت:1394/1/28 1 ✔شوهر بد اخلاقم رو عاشق خودم کردم من در بست در اختیار شوهرم بودم...یعنی تو بدترین حال و اوضاعم برای شوهرم بهترین بودم... کارایی که من واسش کردم تو این دوره زمونه هیشکی نمیکنه.... اما خوب محبتهای من بی دریغ که نبود..بی انتظار که نبود... خودم دوسش داشتم بهش نیاز داشتم برای همین بهش محبت میکردم تا بهم محبت کنه... من هر روز گریه میکردم و و مدتها از ازدواجم به شدت پشیمون بودم چون همسرم دیوار بود یعنی هیچ حرفی نمیزد روزی که صداشو میشنیدی اون صدا صدای اعتراض بود اونم به شکلی که میکوبوندتاااا براشم فرق نمیکرد که جلو کی باشه... بیشترین تعریفش از ظاهرت این بود که اممممممم بهت میاد شوخی ؟ خنده؟ هههه...اصلااااا شوهرم تو خیابون حتی کنارم راه نمیرفت ... جلوی مهمونا با فاصله ازم مینشست...منم مینشستم کنارش صاف صاف نگام میکرد میگفت برو اونور زشته... یا صداتو بیار پایین.... تو حسرت این بودم بریم مهمونی برای من یه قاشق بذاره جلوی من...میدیدم شوهرای دیگران سالاد و ماست و برنج و ..... توی رابطه هم در 70 درصد مواقع من پیش قدم بودم... اما بارها هم از این ناحیه کوبونده شدم و میگفت نه امشب نه....هر وقت هم می اومد تو اتاق یه بهونه هایی می اورد که من ازش رابطه نخوام...مثلا در رو باز میذاشت....یا میگفت سرم درده کمرم درده....یا خسته م.. البته خوبیاش خیلی بود....مثلا یه مرد به تمام معنا بود..هیچ وقت نشده با دوستاش بره بیرون واسه تفریح...یا تنهایی بره مسافرت....یه خونواده ددوسته به تمام معنا بود...حواسش به کم و کسریه من و خونه بود..سالم بود.....تمیز بود...عاقل بود...شخصیت اجتماعیش بالا بود...همه به گزیده گویی و نجابت می شناختنش...ظاهرش خوب و برازنده بود...و توی مردای اطرافش یه سر و گردن تو خیلی چیزا بالا بود این مرد الان یه فرشته س تو خیلی از زمینه ها.... بهم زنگ میزنه...اس میده...ابراز دلتنگی و دوس داشتن میکنه...همش میگه بیا بشین پیشم...ازم تعریف میکنه تو خیلی چیزا....این اواخر ازم میپرسه دوسم داری؟زندگی با من برات دلچسبه؟(فکر کن اون از من میپرسه یه زمانی من اینا رو بهش با گریه میگفتم)...پیش خونواده ش طرفه منو میگیره....توی یه دفتری که ماله ثبت کاراشه یه جا خوندم که نوشته بود خدایا شکرت واسه اینکه زنه خوبی دارم... همسرم 180 درجه نسبت به قبلش عوض شده...بهم تکیه میکنه بهم اعتماد داهر رو من حساب میکنه....قبولم داره... تغییرات مثبته این اواخر هم اینه....باهام دردودل میکنه....از اتفاقای روزمرش باهام حرف میزنه....منو به حرف زدن وادار میکنه....شوخی میکنه باهام بیا و ببین...کشتی میگیره...دلقک بازی درمیاره تا بخندم...هههه دستمو تو خیابون محکم میگیره حتی بعضی وقتا دستشو میندازه دور و کمرم و باهام تو خیابون شوخی میکنه...همین الانم که دارم پست میذارم پای لب تاپ خودشه و هی میگه رویا این برنامه رو بیا ببین این بازی رو نظرت چیه؟یا از پیامایی که تو بازی بین بچه ها رد و بدل میشه با صدای بلند برام میخونه و میخنده....تازه داشت میومد خونه زنگ زده میگه خانومم کجاس که سه ساعته از من خبری نمیگیره.... این چیزایی که دارم مینویسم حاصله 2 سال و نیم زحمته بی وقفه ی منه...دو سال تلاش بدونه نا امیدی بعد از اینکه خیلی از خانم ها پرسیدند که چی کار کردی شوهرت اینطوری شد پاسخ داد: در مرحله ی اول تو زندگیه از خودم پایین تر زوم شدم و خدا رو هزارر بار شکر میکردم به خاطر اینکه همسرم یه سری خوبیهایی داره که اگر نداشت معضل لاینحل بود واسم... همیشه میگفتم اگر عاشق نیس اما مرده زندگیه...حالا تو مثالای بالا به خوبیاش اشاره کردم...خدایی بهش نگاه میکردم و خوبیهاشو از خاطرم میگذروندم.... ✅مرحله ی بعد زوم شدن تو حرفاش بود.....خیلی از مشکلات با گوش دادن به انتقادای شوهر حل میشه...یعنی یه زنه عاقل این انتقادا میشه براش فرصت... ...خوب اونم از من نارضایتیهایی داشت...مثلا من اصلا خونه داری بلد نبودم....شلخته بودم....من بلد بودم فقط غذا درست کنم....دیگه هیچی....این عیبمو تا درصد بالایی رفع کردم...واقعا الان جلو همه میگه فلان غذای یا فلان کار رویا تو خونه داری نظیر نداره... دیگه اینکه وقتی از یه زنی تعریف میکرد از اون زن ایده میگرفتم.طوری که دیگه اون زن دیگه براش بت نبود...میگفت زنه من...زنه من...زنه من یه بار فقط یه بار بهم گفت زن که غر میزنه از چشم می افته....دیگه غز نزدم... خلاصه به انتقاداش گوش کردم و رفعشون کردم... ✅مرحله ی بعد من شوهرمو با سکوت روانی کردم.... خسته شدم ار بس بهش گفتم بهم محبت کن بهم خوبی کن برام کم نذار... بابا شخصیتم له شد...برای همین دیگه وقتی ازش بدی میدیدم فقط سکوت ....البته مرحله ی بعد من شوهرمو با سکوت روانی کردم.... خسته شدم ار بس بهش گفتم بهم محبت کن بهم خوبی کن برام کم نذار... بابا شخصیتم له شد...برای همین دیگه وقتی ازش بدی میدیدم فقط سکوت ....البته نه اینکه
بچه جون تو مرا جان و جهانی😍😍😍😙😙😙😙

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

مادامی که به دل همسرامون راه بیایم، اونا عاشق ما هستن
لا حَوْلَ وَ لاقـُوّةَ إلّا باللّهِ الْعَلِيِّ  العَظيمِ لامَلْجَأَ وَ لامَنجا مِنَ اللّهِ إِلّاٰ إِلَيْهِ.هيچ دگرگوني و نيرويي جز به خداوند والا و بزرگ تحقق نمي يابد و هيچ پناهگاه و جايگاه نجاتي از خدا جز به سوي خدا نيست.
ها : 2697 عضویت:1394/1/28 0 رش دربیاد تا اخلاقشو اصلاح میکرد زود به عنوان پاداش مهربون و شاد میشدم... زنه خوب و دانا همیشه خوبی میکنه تا وقتی محبتشو از شوهرش دریغ کرد شوهره جای خالیشو بفهمه و اون شروع کنه پارو زدن... با سکوت خیلی به شخصیتم جلا دادم.... یه وقتایی خوب حرکتش توهین بود...یعنی اصلا بحث حیثیتی بود....اونو قهر میکردم اساسی...حتی تو چشاش نگاه نمیکردم...وااای اون داد میزد به من نگاه کن به من نگاه کن...اما رازه کارم این بود که وقتی اون لحظه معذرت میخواست و کوتاه می اومد من همه ی خواسته های مربوط به اون موضوع رو میگفتم و دلایلمو می اوردم و اونم می پذیرفت....و در جا آشتی میکردم...یعین اون توهین اولیه رو از ذهنم پاک میکردم.... نشده تا حالا بگم اهااااا یادته اون روز هم به من این حرف رو زدی؟ بزرگترین دلیل موفقیتم خونسردیم بود....ادامه ندادن بحث تو زمان عصبانیت اون .....هیچ وقت باهاش دهن به دهن نشدم اما تا شرایطش میشد و میدیدم پذیرای حرفامه انتقادای سازنده و بزرگی ازش میکردم....یه انتقادایی که در زمانای دیگه شاید محکم میزد تو دهنم...هههه اینم بگم هیچ وقت از خونواده ش بدی نگفتم حتی با اینکه برادر شوهرم اسیرم کرده بوده و ....باز تو شرایطش که میشد حرفامو میزدم و نارضایتیمو میرسوندم.... زبون درازی ممنوع....اشک و گریه سر هر چیزی ممنوع.....طوری که الان وقتی گریه میکنم التماسم میکنه گریه نکنم....چون نذاشتم لوث بشه.... دیگه اینکه وقتی دیدم همش سرش تو بازیه منم هم پاش شدم...تفریحاتشو منم زوری خودمو واردشون کردم...مثالای قشنگ براش خوندم...از رابطه ی بابام اینا یراش گفتم...چون مردا اصلا دوست ندارن با کسی مقایسه شن اما من با تعریفاتم از خونواده ی خودم هم اونو تشویق کردم هم مقایسه ش کردم اینجوری بهش بر نمیخورد..... همه ی اون موارد بالا یه طرف این حرفای بعدیم یه طرف من دست از آویزون بودن و گدایی محبت و وابستگی برداشتم..... شاید 6 ماهه نگفتم که دوستم داری؟ازش انتقادای احساسی نکردم...نگفتم چرا بهم بها نمیدی...در عوض خودم به خودم بها میدادم جلوش.... باور کنید عین یه پرنسس هوای خودمو داشتم...چه ظاهر چه غذا چه......منی که همش بغلش میکردم ..همش لمسش میکردم همش بوسش میکردم ...همش میگفتم پس تو چرا اینکارارو نمیکنی...؟؟؟؟دست برداشتم....الان اون اینکارارو میکنه و البته جواب خوبی میگیره از جانب من.... اون همش بهم مبگه چقدر عوض شدی رویا....چقدر شخصیتت ثبات داره...چقدر آرامش داری.....چون دیگه برای تامین التماسش نمیکنم....اجازه میدم اون تمایل به تامین پیدا کنه.... اون عوض شد ...قبل از اون من عوض شدم..... هنوز خیلی با ایده آل هام فاصله داره... منم با ایده ال های اون فاصله دارم.... هنوزم وقتی یکی از بچه ها یه سیاستی رو رو میکنه من سرم سوت میکشه واااای رویا حواست نبود به این بعده زندگی... اما خوبیه کارم اینه که شش دانگ حواسمو جمع کردم....تیزه تیزم ببینم چی ممکنه زندگیمو له کنه یا ببره تو اوج.... هر حرکت اشتباهی تو زندگی اگر فقط یه بار انجام شه و ازش درس گرفته شه موفق میشیم
بچه جون تو مرا جان و جهانی😍😍😍😙😙😙😙
بچه ها من دنبال راهی هستم که ما مجبور نباشیم هرکار کنیم که عاشقمون بشن . من دنبال راهی هستم که به هیچ کس خیلی رو ندیم.حتی شوهر. ذات هر ادمی اینجوریه. لطف مکرر میشه وظیفه مقرر. حتی ضرب المثلی داریم که میگه :به مرده هم که خیلی تکریمو احترام کنی خودشو نجس میکنه . بنظرم هرچیزی رو در حد وسط به کار ببریم .
بچه جون تو مرا جان و جهانی😍😍😍😙😙😙😙
منم درست شوهرم مثل غزل بود شاید هم در بعضی موارذ بدتر ولی طوری باهاش رفتار کردم که حالا مثل یه بت من را میپرسته رفتارهام تقریبا مثل غزل بود
دیگران با ما آنگونه رفتار میکنند که ما به آنها اجازه داده ایم
هر مردی یه قلقی داره اونارو که بدست بیاری همه چی حله،،، خوبی شوهر من اینه که خودش بهم گفت روی چه چیزایی حساسه و مستقیم بهم گفت که اگه چند مورد رو رعایت کنی و به دل من راه بیای ، تا آخر عمر خرت میشم، این جمله ای بود که خودش بکار برد،،،، اول: احترام به مادرم دوم: از نظر جنسی راضی نگهش دارم و موارد دیگه که گفتنش اینجا لازم نیست
لا حَوْلَ وَ لاقـُوّةَ إلّا باللّهِ الْعَلِيِّ  العَظيمِ لامَلْجَأَ وَ لامَنجا مِنَ اللّهِ إِلّاٰ إِلَيْهِ.هيچ دگرگوني و نيرويي جز به خداوند والا و بزرگ تحقق نمي يابد و هيچ پناهگاه و جايگاه نجاتي از خدا جز به سوي خدا نيست.
حنی اگرم احترام میذاریم اونقدر این حسشو بالا نبریم که تو چقدر قابل احترامی... چون یه روز خودشو برتر میبینه . باید مرد قابل احترام باشه و لیاقت احترام داشته باشه و واسه پاداش لیاقتش احترام زیاد بهش بدیم‌.اقتدار بهش بدیم. اما طوری که همیشه مراقب رفتارو افکارش باشه و بترسه .بگه کاری نکنم که جایگاهم پیش زنم عوض شه. شوهر من به جایی رسیده که احترام الکی که بهش میذارم (هرچند تمام و کمال که نقش بازی میکنم)بهم میگه من کار خوبی نکردم احترام بی مناسبتم نمیخوام.بعد تلاش میکنه و کار بدشو رفع میکنه . ماهم کارای بدمونو کم کم بذاریم کنار و مردمون هم یادبگیره اینجوری که باهاش رفتار میکنیم باهامون رفتار کنه
بچه جون تو مرا جان و جهانی😍😍😍😙😙😙😙
خواهش میکنم بچه ها. وظیفم بود این حس خوبی که غزل باعث شد به من دست بده رو به بقیه بگم و انگیزه و نشاط بگیرن و فردارو یه طور دیگه بسازن. فقط بچه ها یهویی عوض نشید.کم کم.
بچه جون تو مرا جان و جهانی😍😍😍😙😙😙😙
دقیقا،، منم همینو گفتم باید قلق شوهرامونو پیدا کنیم
لا حَوْلَ وَ لاقـُوّةَ إلّا باللّهِ الْعَلِيِّ  العَظيمِ لامَلْجَأَ وَ لامَنجا مِنَ اللّهِ إِلّاٰ إِلَيْهِ.هيچ دگرگوني و نيرويي جز به خداوند والا و بزرگ تحقق نمي يابد و هيچ پناهگاه و جايگاه نجاتي از خدا جز به سوي خدا نيست.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792