2777
2789

من خودم رفتیم خونه برادر شوهرم عید بود برامون تخمه کپک زده اورد بعد دامادش اومد براش آجیل چندمغز اورد

دومیش رفتیم خونه زنداییم با شرت سفره رو پاک کرد گفتم این چیه دیگه گفت شرت داییته شستمش تمیزه

من😬😑

داییم😕

شرتش🫣

کاربری دست دونفره

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

روی لیوانش پر چربی بود و بوی مرغ میداد🤢🤢خیلی پولدارن حالا نگید شاید پول نداشتن مایع بخرن😑

روحِ برخواسته از من تهِ این کوچه بایست/ بیش از این دور شوی از بدنم می میرم.

جاریم همه رو دعوت کرد شام پنج شنبه بود هی اصرار که فردا تعطیله همه بخوابید . خلاصه با اکراه خوابیدم چون می‌دونم چطوری ان از پنج شنبه شبشون نمیگذرن... 

هیچی خواعرشوعرم پرو با شوهرش رفت اتاق خوابید . برادر شوهر محردمم رفت اون اتاق خوابید که چت کنه با دوستش ... مای بدبخت با اونا تو پذیرایی خوابیدیم . منم که جایی برم بد خواب میشم زود خوابن نمیبره نیک ساعتی این ور اون کردم خوابن نبرد یهو حس کردم شروع کردن به رابطه ... چند تا سرفه کردم که شاید قطع کنن ولی تا آخر رفتن و بعدم دشویی ...

تا صب خوابم می د . صب گفتم واقعا که یا مهمون نگه ندار یا شب قبل کارتو بکن ... جاریم گفت مگه بیدار بودی گفتم آره .

دیگه اون شد بمیرمم خونشون نمی‌خوابم 

خدایا عشق را نصیب مان کن

فقط زن داییت 😑تا چند سال ظرفیت سم خونم تکمیله🤦‍♀️

⛔️⛔️ نظر من فقط واسه استارتر تاپیکه .. پس اگه مخالفی ریپ نزن چون حوصلتو ندارم 👍                              بالاخره یه روزی یه جایی میفهمی که:  زندگی خیلی گوهههه...خیلیییی😑                                                       نه که ندونم چی حالمو خوب میکنه ها .... میدونم !....ولی دیگه کاری از دستم برنمیاد 🥲

فقط شو رت داییت🤢

قبلا هم گفتم اینو بازم میگم😁دعوت بودیم حایی وقتی رفتیم خانم میزبان گفت دلم نمیخواست دعوتتون کنم به اصرار شوهرم دعوتتون کردیم....

یجا هم دعوت بودیم وقت شام رفتیم تازه داشتن مرغ خرد میکردن خورش درست کنن😵‍💫

یجا دیگه رفتیم خانم میزبان نشست تو آشپزخونه ناهارشو خورد ما کنار سفره😑

غرض رنجیدن ما بود از دنیا... حاصل شد.......خدایااز سقف اتاقم یاد تو میچکد باران بند بیاید از این خانه می روم🌻
جاریم همه رو دعوت کرد شام پنج شنبه بود هی اصرار که فردا تعطیله همه بخوابید . خلاصه با اکراه خوابیدم ...

واااای حالا کار داشتن چه اصراااری داشت بمونین😑

غرض رنجیدن ما بود از دنیا... حاصل شد.......خدایااز سقف اتاقم یاد تو میچکد باران بند بیاید از این خانه می روم🌻
جاریم همه رو دعوت کرد شام پنج شنبه بود هی اصرار که فردا تعطیله همه بخوابید . خلاصه با اکراه خوابیدم ...

من خونه هرکی خوابیدم صداشونو شنیدم اصلا رعایت نمیکردن

کاربری دست دونفره
واااای حالا کار داشتن چه اصراااری داشت بمونین😑

همین جوری ان. دو بارم اومدن خونه ما پنج شنبه شب کارشونو کردن تو اتاق بچه ام خوابیدن منو شوهرم قشنگ فهمیدیم خشک مون زد . دیگه گفتم من هیچ وقت پنج شنبه شب مهمونی نمی‌دم که کسی بخواد بخوابه . الان سه چهار ساله فقط جمعه شب . میگم پنج شنبه نمیتونم تازه میریم خرید میکنم جمعه برا شام بیاید . بهشم گفتم شوهرم فهمید رابطه تونو شنید . تو خونه ما اینکارو نکن . 

ما میفهمیم حالمون خراب میشه گناه میکنی .

خدایا عشق را نصیب مان کن
من خونه هرکی خوابیدم صداشونو شنیدم اصلا رعایت نمیکردن

انگار بعضیا مهمون ک دعوت میکنن واس شب ...اشتیاق این کارا میاد سراغشون...😃منم زخم خورده ام 

..بعضیا فلسفه ی زندگیشون اینه                                    دهن داریم چرا گوه نخوریم 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792