یه مشتری داریم چند ساله میشناسمشون
حسم گفته بود این یه چیزیش میشه ها
همیشه با همسرش میومد فروشگاه ما
امشب تنها اومد
رفته بیرون بهم پیام سلام وقت داری
گفتم شماو اینا گفت فلانی ام میشه شام باهم باشیم
گفتم رو چه حساب
گفت میخوام حرف بزنیم
گفتم اون پیرهن صورتیه بابام بود نه مترسک منم حرفی با جنابعالی ندارم لطفاً به خط کاریم پیام نده
خلاصه من دیگه هیچ جوابی ندادم ولی شروع کرد به ابراز علاقه که خیلی ساله دوستت دارم 😑
بعد میدونی از چی میسوزم میگه حس میکنم حسم دو طرفست 👊 آره بیلاخ تا دوطرفه باشه گذاشتم برات
مامانم میگه چرا جواب نمیدی بگیر هفت جد و ابادشو یکی کن شر درست کن که جرئت نکنه جایی همچین کاری بکنه
ولی من اصن اعصاب دعوا ندارم
واقعا از سرشب سردردم
انقد ابراز علاقه کرده که هنگم🥲
گفتم با شما حرف بزنم یه ذره آروم شم