دیشب بعد یع ماه، حس کردم نیاز دارم ک در مورد مشکلاتم حرف بزنم، و یکمم غر بزنم تا سبک تر بشم..
حقیقتا میترسم از این ک پیش دوستم، یا دوس پسرم از مشکلات خانوادگیم بگم ..
من الان واقعا بهترم، ولی دیشب یهو حس کردم مشکلاتم خیلی رو دلم سنگینی میکنه ..
واقعا ازتون ممنونم ک دیشب صمیمانه کنارم بودید، و ب درددلم گوش دادید.. و معذرت میخوام اگه ذره ای تاپیک دیشبم رو روحیه تون اثر گذاشته ..!
اگه خدایی نکرده مشکلاتی داشتید و شرایطی پیش اومد ک حس کردید با درددل پیش دوستای نی نی سایتیتون اروم میشید، منو صدا بزنید تو تاپیکاتون ..
پی نوشت: من در کل روحیم قویه و تاب اوریم بالاست و واقعا سعیم رو میکنم ک لحظاتی ک دوستام مشکلاتی دارن، یا غمگینن، بهشون کمک کنم ک این سرسختی و تاب اوری درونشون رو زنده کنن. پس اگه نیاز ب هم صحبت داشتید، میتونید با خیال راحت روم حساب کنید..(یع شبایی مث دیشب ک غما فوران میکنن رو فاکتور بگیرید!😊😂)