مامان و بابام وضعمالی متوسطی دارن ولی هیچی حالیشون نیست نه مارو تفریح میبرن شهربازی پارک و... هیچ جا راه دورمون خونه مامانبزرگه همیشه تو زندگیمون دعوا و جنگ و جدله پدرم آدم بشدت شکاکیه
هیچوقت درک نمیکنن منم احتیاج دارم به خوشگذرونی و تفریح
حالم خیلی بده فردا خونه خاله مامانم یه مراسم هست امروز دختردایی های مامانم گفتن فردا بریم پارک بانوان از اونجا بریم خونه خاله مامانم(یکیشون ۱۸ سالشه یکی ۲۴ یکی ۱۹ یکی ۱۶ یکی ۲۳)منم ۱۵ سالمه
حالا بابام اجازه نمیده
نه کلاس تابستانی نه شهربازی و پارک