جدیدا خیلی بهش فکر میکنم
ولی گریه ام میگیره بهش که فکر میکنم
دلم نمیخواد زنده باشم
اصلا حالم خوب نیس
دوس ندارم زندگی کنم
برای کسی مهم نیسم
هیچ دوستی ندارم
هیجا نمیرم
همش تو خونه ام
مامانم فقط اون خواهرم و دوس داره
حتی شوهرمم فکر نمیکنم دوسم داشته باشخ
دوس دارم برم پیش بابام
واقعا دلتنگشم
ماش بتونم خودمو بکشم
تنها جایی کع میام حرف مبزنم با کسی اینجاس
اونم همیشه میترسم شناسایی شم
انقد دلم پره
کاش بمیرم کاش تموم شه