۱۳ سال متلک گفت زبون درازی کرد احترامشو نگه داشتم بخاطر شوهرم وخواهر شوهرام چون واقعا خوبن واینک من اصلا اهل بحث ودعوا نیستم ،امشب با جاریام  خونه مادرشوهرم بودیم شام ک خوردیم من اصلا بلند نشدم سفره رو جمع کنم دخترمو وشوهرم جمع کردنوشوهرم رفت اشپزخونه تا ظرفا رو بشور   
بعد مادرشوهرم باد کرد داشت میترکید هی شوهرمو صدا زد گفت بیا پسر جان خودم میشورم شوهرمم گفت ن خودم میشورم مادرشوهرمم