یه چند روزه فهمیدیم مادرشوهرم سرطان داره هنوز شیمی درمانیش شروع نشده شوهرم ارومتر شده و یکم تو خودشه ولی خب گهگدار شوخیاشم با من داره و ابراز محبتو اینام میکنه من نمیدونم چجوری باشم اگه عادی و بی تفاوت باشم حس میکنه مهم نیس برام مشکلش اگرم فاز غم بگیرم فضای خونه خیلی داغون میشه مخصوصا اینکه دونفریم و بچه نداریم واقعا موندم چکار کنم دعا کنید خوب شه مادرش و همه مریضا
فردا هم سالگرد ازدواجمونه اصلا نمیدونم چکار کنم نمیخوام روحیشم ببازه
ن بابا عادی باش نگران کسی هم نباش
فاز غم نگیر حمایتش کن و بگو که باهات حرف بزنه و خالی کنه خودشو
واقعا ادم نمیدونه چیکار کنه
فردا یه جشن کوچولو بگیر در حد یه کیک ساده و گل
بهش بگو عزیزم میدونم فشار زیادی رو داری تحمل میکنی
فقط خواستم ازت تشکر کنم که خیلی قوی مشکلات رو حل میکنی
گوش شنوا باش براش.وقتی تو خودشه ناز و نوازشش کن معمولی. احوال مادر شوهرت رو تلفنی زیاد بگیر که شوهرت هم بدونه
به مادرشوهرت روحیه بده شوهرت هم روحیه میگیره
کنارش باش فاز غم بر ندار ولی زیادی هم سعی نکن فضای خونه شاد باشه از روزای خوب باهاش حرف بزن امید بده که مادرش خوب میشه غر نزن گلایه نکن
شرایط سختیه امیدوارم زودتر خوب بشن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
20 ثانیه پیش
22 ثانیه پیش
22 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
